tag:blogger.com,1999:blog-45380539905852059382024-03-13T04:55:12.641-07:00تحلیل طبقاتیAnonymoushttp://www.blogger.com/profile/07277407854797022321noreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-4538053990585205938.post-42976452348462805152013-07-19T05:10:00.000-07:002013-07-19T06:30:47.257-07:00اخلاق مارکسیستی<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><br />
«دفاع اخلاقی از بی اخلاقی»<br />
<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--></span></b><span dir="LTR" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">فرهنگ، امید، مردم،
واقعگرایی،... و حالا حمله با "اخلاق" به مارکسیسم و مارکسیستها و
پردازندگان به تضاد کار و سرمایه. با نظریات سطحی روشنفکر مآبانه باید چگونه
برخورد کرد؟ باید بساط مارکسیسم را از مسائل روزمره و روزانه جمع کرد و در برج عاج
آکادمی نشست و به بازی با تزها پرداخت و گه گاه از آن بالا خطابهای رو به سوی
مردم پائین دست گفت یا به دیدگاه لوکاچ درباره لنین توجه کرد؟ «لنین به مفهموم جهان-تاریخیش
تنها تئوریسین همتراز مارکس است که تا کنون به وسیله جنبش طبقاتی پرولتاریا به
وجود آمده است» چرا؟ چون... «زیرا لنین در تمام عمر خود حتی یک تصمیم عملی ساده
نیز اتخاد نکرد که نتیجهی با معنا و منطقی دیدگاه تئوریک او _ یعنی مارکسیسم_
نباشد... تحصیل عینی شرایط عینی از طریق برخورد مستقیم با تمامی مسائل روزمره و
روزانه پرولتاریا از طریق اصول بنیادی مارکسیسم که این عمل به معنی تعالی تمامی
تئوری های اصیل، یعنی نقطه شکوفائی تئوری در عمل است». بی شک این بهترین تعریف و
تببین از "مارکسیسم-لنینیسم" است که توسط تیزبینِ ظریف اندیشی چون
لوکاچ بیان شده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">بر مبنای همین تعریف ما
نیز در این زمان که مارکسیسم زیر ضربِ پیروان "سوسياليسم و کمونيسم
انتقادى-تخيلى"، پیروان "سوسياليسم محافظه کار يا بورژوايى"، "شاعران"
و "سکسولوژیستها"، "ژورنالیستهای اصلاح طلب"، "فیلسوفکان
تببین کننده جهان"، "خیرین طبقه متوسط" و "اساتید آکادمیهای
قانونی" قرار گرفته است و به واسطه مجوزهای قانونی از سرمایه داری نظامی حاکم
بر ایران شخصیتهای علنی گروههای فوق الذکر به حمله قانونی به مارکسیستهای غیر
علنی و مارکسیسم غیر قانونی از طرف سرمایهداری نظامی حاکم برا ایران میپردازند؛
از ورود تا فرق سر در مسائل روزمره و همه مسائل روزانه برای تحصیل و تبلیغ
"تحلیل مشخص مارکسیستی از شرایط مشخص عینی" حاضر، ترس و واهمهای
نداریم. جائی که اپورتونیستها و رویزیونیستها تجمع کردهاند همانجا باید سنگر
بست و همانجا را باید میدان نبرد کرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">بی شک اولین واکنش کسانی
که مورد بررسی این نوشته هستند این خواهد بود: «می بینید این همه بی اخلاقی را؟»،
«می بینید ادبیات خشن و حیوانی این مارکسیستهای رادیکال را؟»، «می بینید وحشیگری
این مارکسیستهای عقب مانده را؟»... ! تعحبی ندارد، این روزها "اخلاق"
تازهترین کالای فرهنگی «چپ نو» در ایران است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">اخلاق
آنها و اخلاق ما</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">نقش تبلیغات "فارسیوان"
گونهی کالای جدید را جوانی ایفا میکند که از طریق مطلب نویسی در روزنامههای
شبهه اصلاحاتی نان میخورد. او مطابق خط و مشی خود در انتخابات ریاست جمهوری چند
سال اخیر که به سن قانونی او قد داده است در ستادهای خاتمی و موسوی و رفسنجانی و
روحانی فعالیت کرده است و بنا به دلایلی نام انتقادات قانونی درون ساختار جمهوری
اسلامی را سوسیالیسم و مارکسیسم گذاشته است. امروزه عرصه کنش و جامعه هدف فعالان
سیاسی طبقه متوسط _یعنی فیس بوک_ تبدیل به تابلوهای اعلانات نئولیبرالهای خارج
ایران، اصلاح طلبان داخل ایران، چپ فرهنگیها و دیگر کسانی شده است که منتقدان
نظریات این جوان را به «بی اخلاقی» متهم میکنند. برای همین لازم است نگاهی به
نوشته «اخلاقی» این روزنامهنگار و نوشته منتقدان خط فکری آنان بپردازیم تا مشخص
شود چه تفاوتی میان اخلاق ما و اخلاق آنهاست.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
فواد شمس در مقالهای بر روی سایت اخبار روز (<a href="http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=54058"><span dir="LTR" lang="EN-US">http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=54058</span></a><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)
اینگونه این نقد اخلاقی خود را درباره تحریم کنندگان انتخابات، مارکسیستها و
چپهای غیر هفکر با خود شروع میکند:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
1: «بگذارید همین ابتدا تکلیف را مشخص کنم. در این نوشته روی سخنم با آن چپی
نیست که «رای دهندگان» را خائن به انقلاب میداند. آن چپی که در خیالات خود در پشت
فیسبوک سیگاری دود میکند و خویشتن را در کوههای سربهفلککشیده تفنگبهدوش میبیند،
یا هنوز در گوگلمپ دنبال روستاهای استراتژیکی است که از آن شهر را محاصره کند.
قماشی متفاوتتر از چپ هم هستند که آنها هم «رای دهندگان» را چون جبهه انقلاب را
ترک کردند، خائن میپندارند؛ انگار که در خیابانهای تهران دو گزینه وجود داشت یک
طرف «باریکاد»ها برپا بوده است و کمون نازیآباد و جوادی، کمون میدان منیریه و
خیابان ولیعصر، کمون امیرآباد و یوسفآباد را مردم برپا کرده بودند و از میدان
انقلاب تا آزادی را سنگر بسته بودند و جانانه مبارزه میکردند و رایدهندگان
ناگهان خائنانه پشت مردم را خالی کردند! نه روی سخن با این عزیزان هم نیست. حتی با
آن نوباوگانی هم که خیال میکنند در تهران می۶٨ پاریس جریان داشت و رایدهندگان
حکایت خیانت حزب کمونیست فرانسه را بازآفرینی کردند هم سخنی ندارم. برای ایندست از
عزیزان صرفا ساعات خوشی باید آرزو کرد هرچند وقت یه بار هم در حد یک کامنت فیسبوکی
باهاشان باید شوخی کرد. با این دوستان سخن جدی نمیتوان گفت».<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">2: «نیروهای چپ خصوصا
احزاب و سازمانهای باسابقه، مشخصا «حزب توده ایران» و «سازمان فداییان خلق-
اکثریت» و «سازمان راه کارگر» انگار برای تحریم انتخابات با سلطنتطلبها و
«مجاهدین خلق» مسابقه گذاشته بودند. هر کسی زودتر بیانیه تحریم بدهد برنده است؟»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">3: «آقای تابان (و دیگر
چپهای منتقد حضور در انتخابات) هم همراه با رضا پهلوی، مسعود رجوی و بازماندگان
مرحوم منصور حکمت گول بازی رژیم را نخوردهاند.»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
4: این روزها «اخبار روز» و «نشریه کار»، رقابت جدیای دارد با رسانههایی همچون
«خودنویس» و «تلویزیون مجاهدین خلق»(سیمای آزادی) در افشاگری عوامل "رژیم»
خصوصا «آخوند روحانی».<br />
<br />
<br />
5: «در این میان بخشی از چپ هم به حاشیه رانده شد. این چپ، از این پس، نه در کنار
جنبش سبز و نه در کنار نیروهای جدی داخل کشور که در کنار سلطنتطلبان و مجاهدین
خلق و انواع و اقسام مائوئیستها و جریانات «حکمتیست» ( که برای خودشان دنیایی هم
دارند)! تداعی میشود.»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">6: «بخشی دیگر از چپ هم
در داخل کشور تبدیل به نیرویی شده که صرفا کارش حمله هیستریک به رای دهندگان است؛
آن هم در فضایی مجازی.»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">7: «همانطور که بدون
تعارف شروع کردم اینجا هم بدون تعارف میگویم که حاکمیت جمهوری اسلامی حتی جناحهای
اصلاحطلب آن و حتی بخش عمدهای از جنبش سبز هم دلش میخواهد چپ همینی باشد که
هست؛ یک نیروی حاشیهای بیتاثیر در جامعه و پرت از معادلات جاری سیاسی که صرفا
ژست خیلی رادیکال بگیرد و با دست خود، خودش را از تمامی بازیها حذف کند. چنین چپ،
ایدهآل تمام دشمنان و رقبای سیاسیش است. متاسفانه بخشی از چپ نهتنها این نقش را
بازی کرد که به دیگر نیروهای چپی هم که نخواستند در سناریوی تحریم حاضر باشند،
حمله میکند». (<a href="http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=54058"><b>منبع</b></a>)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اگر فکر میکنید عبارات
بالا بخشی گزینش شده و هدفدار از نوشته فواد شمس است در اشتباه هستید. عبارات بالا
به علاوه چند فحش و خط و نشان دیگر تقریبا کلیت نوشته این روزنامهنگار اصلاح طلب
است. با نگاه به منبع این عبارات شکی در این ادعا باقی نخواهد ماند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">من و همفکرانم نیز نه در
جواب این نوشته اما در پاسخ به هجمهای که جبههای متحد از نایاکیها، اعضای
موسسات قانونی فرهنگی و دیگر فرصت طلبها و تجدید نظر کنندگان در فضای مجازی و شبکه
های اجتماعی به راه انداخته بودند مقالهای نگاشتیم که در آن پاسخی به نظریات
اصلاح طلبانه و غیر مارکسیستی خط فکری مشترک آنها دادیم. این مقاله در آدرس</span><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"> </span><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">(</span><a href="http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=54130"><span dir="LTR">http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=54130</span></a><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)</span><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> روی
سایت اخبار روز موجود است.<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">حال «واکنش اخلاقی» کسانی
که امروز با سلاح اخلاق به جنگ با مارکسیسم آمده اند نسبت به نقد ما نیازمند توجه
و بررسی آن بسیار مفید است:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">دفاع اخلاقی از چه نوع
اخلاقی؟</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">در زیر به نقل نمونههائی
از نقد معمان اخلاق میپردازیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">الف:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> شاکر حسینی در مطلب کوتاهی با عنوان «چپ سلفي!» نوشته است:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">1: «به عنوان يك فعال چپ
هم مي توان با تاكيد بر قطعيت علمي "تضاد كار- سرمايه" ، از شناخت موانع
اصلي توسعه و تكامل جامعه در هر دورة تاريخي معين ، بازماند و پرسشگران را به
"متون مقدس مردان مقدس " احاله كرد ! مگر در "متن هاي مقدس "
نيامده است كه تمام مصائب و مشكلات ، پس از تعيين تكليف "تضاد كار-
سرمايه" ، از جامعه ريشه كن خواهد شد و در بهشتي خواهيم زيست كه در جوي هايش
شير و عسل جاري ست !؟ "چپ سلفي" چنين رويكردي به جهان دارد!»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">2: « "چپ" ي كه
"آرمانگرايي" سوسياليستي را با " ايده اليسم" فلسفي ممزوج
كرده و دستگاهي ساخته كه كارش چپاندن جهان عيني بر آن ذهينت آرماني ست! "چپ
سلفي" چنين رويكردي به جهان دارد!»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">3: «"چپ سلفي"
غافل است كه همين دستگاه "تفسير – تغيير جهان "، موانع توسعه و تكامل
جوامع پيشامدرن يا در حال گذار را نيز ، عقلاييتر از ديگر دستگاهها مي شناسد و
ميشناساند. اينجا هم نكته ي اصلي ، اجتناب از تحميل آرمان و آرزو بر واقعيت هاي
عيني است كه مشخصهي بارز آن " عقب ماندگي " است . مظاهر عقب ماندگي هم
عبارتند از فقر و گرسنگي ، بي سوادي و خرافه و بيماري ، منازعات قومي و نژادي ،
هرج و مرج سياسي و بي قانوني و ...»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">***<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">ب: </span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">شاعری به نام علی ثباتی که در موسسه فرهنگی-قانونی رخداد جلسات
شعرخوانی برپا میکند با شیر کردن لینک مقاله ما در صفحه فیس بوک خویش، نقد اخلاقی
خود را به بی اخلاقی ما اینگونه بر اسب خیال سوار کرده است:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">« این یادداشت آمیزهای
است از فحاشی و نقادی و نثار فؤاد شمس که هرکاری کردم نتوانستم درستحسابی اینجا
خلاصهاش کنم و مطلب هی به زیادهنویسی میکشید. لُبِلبابِ این نوشته آنست که
فؤاد شمس یک چپِ اختهی نمونهوارست که به خاطر لایفاستایل منحط و منافعی که
دارد آب در آسیاب بورژوازی و نیروهای ارتجاعی میریزد، راحت، سرکوب میشود، راحتتر
تطمیع میشود، و درنتیجه افکار عمومی را از نیروهای راستین انقلابی و مارکسیتی
منحرف میکند، مسیر انقلاب طبقاتی را کُند و کماثر میکند و قیام متحدالشکل و
قاطعانهی طبقهی کارگر علیه بورژوازی و حاکمیت ایران را از راه اصلی منحرف کرده
محدود به فیسبوکبازی و هویتطلبی و عیشونوش و عرقخوری و پارتیروی و کارهایی
از این دست میکند. چپی که دریککلام اساس وجودش با چراغسبر حاکمیت و برای بیاثرکردن
و کمرنگساختن گفتمانی مارکسیستلنینیستی راستین و انقلابی مجال تنفس و عرضهاندام
یافتهست، خلاصهی کلام: این چپ نورستهی خردهبورژوامسلک با مارکسیسم راستین
منافات ذاتی دارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اما
حرف بنده</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">(شاعر): در یکی از قبایل
بومی استرالیا وقتی افراد قبیله به شکار میروند و صیدی را باموفقت شکار کرده به
قبیله برمیگردند تازه رئیس قبیله براشان شروع میکند به دعا و ورد خواندن که در
شکارش که پیشرو دارند موفق شوند، یعنی برعکس میشود. اول شکار میکنند بعد برای
توفیق در شکار دست به دعا میروند. این مصداقی ناب از وارونگی علت و معلول است.
یعنی معلول جای علت و علت جای معلول مینشیند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">حالا حکایت این یادداشت و
این استدلالهاست که بالاتر قید شد. اینجا علت و معلول جابهجا شدهاند. یعنی،
برخلاف مدعای نویسندگان که چپ جدید همچون مانعی بر سر رشد و توسعهی مارکسیسم
انقلابی برآمد، باید گفت که بیاثرشدن و ناتوانی از کنشگری و سازماندهی و تغییر
آرایش نیروهای طیف یادشدهی مارکسیستی بود که باعث شد بدیلها یا آلترناتیوهایی
برای بازسازی گفتمان چپ سر بر کنند. اینها با این یادداشتشان همان کار رئیس
قبیله را بههنگام شکار کردهاند، یعنی جای علت و معلول را با هم برعکس کردهاند.
گفتند چپی نو سربرآورده که مانع رشد مارکسیسم انقلابی و رخدادن انقلاب راستین
طبقاتی شدهست، درصورتیکه بهوضوح هرچه تمامتر و بر اساس یکایک مصادیق عینیای
که پیشرو داریم، عدمتحقق آن مارکسیسم راستین و آن انقلاب طبقاتی باعث شدهست که
چپ با اشکالی متفاوت از نظریه و عمل سر بر کند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">بههرحال، فواد شمس
برخلاف ادعای سرتاسر تروریستی و پوچ این مقاله هم دانشجوی اخراجیست، هم زندان
رفته و بازجویی پسدادهست، هم بارها تحت فشار و مصائب و سختیهای امنیتی و تحمیلی
بوده، هم زندگیاش تهیدستانهتر و بیبساط تر از آنیست که قاذورات مفتی مثل
"لایفاستایل" بهش بچسبد. بله، فؤاد شمس بهنظر من هزاران عیب و ایراد
دارد که یکیشان هم در مقالهی یادشده عنوان نشدهست، و البته هزاران عیبوایراد
هم ندارد که همهشان بهدقت در این مقاله آمده.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">وای از وقتی که چپها بهخاطر
مشارکت مردم در انتخابات، له یا علیه آن، شتابزده عمل میکنند و بهجای بازسازی
خودشان و اتخاذ راهبردهای عملی و رسیدن به اجماع هژمونیک، عین گرگهای هار همدیگر
را پارهپاره میکنند.» (اشتباهات تایپی و نگارشی متعلق به اصل متن است.)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اما این شاعر جوان در
کامنتی در جای دیگر نشان داده است که علاقهای به خواندن متون سیاسی و مباحث
مارکسیستی ندارد و واکنش احساسی او ناشی از غلیان احساسات لطیف شاعرانه بوده است
چرا که مینویسد متن فواد شمس را نخوانده است و در جریان بحث نیست! علی ثبانی در
این کامنت نوشته است: «دربارهی فواد نمیدانم، اگر فواد در مطالباش جایی کسانی
را متهم به عقبماندگی فکری یا باختن در بازی سیاست و غیره کرده باشد، خودش هم
بازتولیدگر همین وضعیت اشتباهیست که معتقدیم الان دامن اقلیتیاش را گرفته. یعنی
اینکه رایدهنده موضعی فرادستی نسبتبه راینداده اتخاذ کرده باشد و اینها.
هرچند در مطلب اخیر فواد دستکم یک طعنه به چریکهای فیسبوکی بود که خیلی ساده
نباید از آم گذشت و نباید واقعیت پسپشت آن را در وضعیتی که چپ در نزاعهای خستهکنندهی
بیسروته اغلب هویتی دارد از تو میپوسد به هیچ گرفت. اما، اگر فواد چنین نکرده
باشد و ادبیات او پیش و پس از انتخابات موضعی فرادستانه نسبتبه اغیار اتخاذ نکرده
باشد یقیناً کینتوزی نسبت به او قابل توجیه نیست. هرچند، ادبیات هیستریک پرفحش
کینتوزانه چاشنی سفرههای همهروزهی رفقای متعدد و متخلف از اورتودوکس تا رخدادی
ما شدهست و خب فحاشی به فواد هم مستثنا نیست. مسئله ریشهای است و برمیگردد به
گرایشهای پراتیک و رفتاری و پروپاگاندیستی خود چپ در کلیت تاریخی آن و در وضعیت
فعلیاش که تا نتوانیم بسنده تحلیل و صورتبندیاش کنیم راهی برای برونرفت از این
رفتارخای خودزنانه نخواهیم داشت.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اما دربارهی اقلیت، نظرم
را قبلا گفتهام، عیار واقعی حق طنز است. طالبان اقلیتی بود که در نبود همین حق
طنز سروری یافت و هر اقلیتی که به طنز کشیده شدن را تاب نیاورد موجودیتی خطرناک
خواهد یافت».<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">یکبار دیگر به کامنت این
شاعر جوان دقت بفرمائید. مهم نیست چه نقدی از جانب چه کسانی و چرا نوشته شده است؛
چون هر کس به «رخدادیها» و «فواد شمس» نقدی وارد کند حرفهایش الزاما «ادبیات
هیستریک پرفحش کینتوزانه» است که از طرف «ارتدوکسهای» وحشی بیان میشود. در این
جا لازم است برای کسانی که با این واژه آشنایی ندارد توضیحی کوتاه داده شود:
«ارتودوکس» به هیولاهائی زشت و ترسناکی که شاید در فیلم ارباب حلقهها
مشاهده کرده باشید ربطی ندارد. توضیح درباره این واژه و جهل مرکبی که چپ فرهنگی
نبست به این واژه در آن قرار گرفته است در مقالهای که به زودی توسط یک پژوهشگر
اقتصاد سیاسی روی همین سایت درج میشود به صوت مفصل شرح داده خواهد شد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">***<br />
<br />
ج: </span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">فردی به نام نصیری نیز در
یک مطلب عمومی نوشته است<b>:</b> «در چند هفته اخیر بعد از انتخابات 92 مباحث
مختلفی در مورد شرکت در انتخابات و عدم شرکت روی داده است. متاسفانه در میان برخی
از نوشته های فیس بوک و مقالات برخوردهای شخصی و غیر اخلاقی دیده شده است. این فضا
هم در میان نیرو های ملی گرا، لیبرال و چپ دیده شده است که به افرادی که رای داده
اند انواع حملات را کرده اند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">یک نمونه مشخص در این جا
حملاتی است که این روزها به "فواد شمس" شده است. نکته قابل ذکر آن است
که عده ای خودشان را در قامت چریک های فیس بوکی میدانند و خصم های نهان خود را
ناگهان عیان کرده اند و باید تا پای کشتن طرف مقابل به وی هجوم بیاورند. این جا
است که وظیفه نیرو های سیاسی فعالان مدنی است که وارد میدان شوند و از موضع دفاع
از اخلاقیات و انسایت بحث کنند. خطاب من به دوستان فواداست. کسانی که خودشان را هم
موضع با وی میدانند آنان باید موضع شفاف تر و دقیق تری بگیرند. حتی اگر به موضع
فواد شمس هم نقد دارند. باید بگویند و مرزبندی خود را با چریک های فیس بوکی روشن
کنند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">این چند روز برخود هایی
که صورت گرفته نشان داد که افراد و گروه های شناسنامه دار و باسابقه حتی اگر
اختلاف نظر هم داشته اند با منطق درست اختلاف نظر خود را سیاسی بیان کرده اند حتی
یکی ازدوستان چپ در گفتگویی با من تاکید کرد اختلافی که با فواد شمس داریم در سطح
سیاسی است نه در مسائل فردی و اتهام پراکنی. روی سخن من اکنون با همه کنش گران
فعال سیاسی است(بازه یی از دوستان فواد تا همه لیبرالها و ملی گرایان و ....). که
نباید در این فضا سکوت پیشه کنند و از موضع گیری بهراسند. باید سخن بگویند اگر نقدی
هم به فواد دارند آشکار و روشن بیان کنند.نقدی سوالی مطرح شده است.اگر اینطور باشد
که هست باید در هر نقد و گفتگویی را بست. دراین میان نکته مهم آن است که نیرو های
عقلانی از هر گرایشی در مرزبندی با نیرو های افراطی در کنار هم باشند.آنوقت میشود
گفت؛ اکنون شاهد یک جبهه بندی جدید هستیم.»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">***<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">د:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> نمونههای بسیار دیگری نیز از اظهارات و واکنشهای این طیف
وجود دارد که چون مشت نمونه خلوار است از تکرار آنها خودداری میشود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">اخلاق مارکسیستی در برابر
اخلاق سرمایهداری</span></b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">پیروان "سوسياليسم و
کمونيسم انتقادى-تخيلى"، پیروان "سوسياليسم محافظه کار يا
بورژوايى"، "شاعران" و "سکسولوژیستها"،
"ژورنالیستهای اصلاح طلب"، "فیلسوفکان تببین کننده جهان" و
"خیرین طبقه متوسط" و "اساتید آکادمیهای قانونی"، اصلاح
طلبان، نئولیبرالهایی که برای اخذ پناهندگی آمریکا در نامه به اوباما خواستار
تحریم بیشتر ایران شدند همگی تلاش دارند تا تعریفی واحد از «رادیکالیسم» ارائه
دهند. در این تعریف، مارکسیستها، مارکسیست-لنینیستها و چپهایی که مخالف شرکت
در انتخابات بودند و نیروهای رادیکال افرادی "متوهم"، "خشن"،
"بی سواد"، "ارتدوکس"، "چپ خلقی" و "سوسیالیستهای
جهان سومی"، "چریک فیس بوکی"، "معتقد به مبارزه
مسلحانه"، "بی عمل"، "اینترنت زده"، "بیمار
روانی"، "لمپن" و غیره هستند. البته صفت جدیدی نیز به اضافه شده
است: "بی اخلاق"!<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">نظرات متفاوتی درباره
دستگاه اندیشه مارکس/انگلس وجود دارد. عدهای مارکس را فیسلوفی نا اخلاقگرا و عده
دیگری مارکس را فیلسوفی اخلاقگرا میدانند. نظرات هر یک نیز دارای منطق مخصوص به
خود بوده و قابل مطالعه و تعمق است. کسانی که مارکس را نا اخلاقگرا مینامند مارکس
را یکی از بزرگترین فیلسوفان دوران مدرنیته میدانند که بزرگترین نقدها را به
مدرنیته وارد کرده است. آ«ها مارکس را در کنار نیچه اخلاق ناباوری میدانند که در
مقابل اخلاقیات برآمده از ایدهآلیسم پیش از خود ایستادهاند. اخلاقیاتی که از
افلاطون تا ماکیاولی چهرههای مطرح خود را دارشته است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">در مقابل این نظر وجود
دارد که وقتی مارکس از اساس نظریه خود را بر «از خود بیگانگی» استوار میکند و به
مبانی اخلاقیات برآمده از سیستمهای قائل به مالکیت خصوصی بر ابزار تولید حمله می
کند، بی شک در حال ارائه اخلاق مد نظر دستگاه اندیشه خود در مقابل اخلاق سرمایهداری
است. هر کجا که صحبت از «باید»ها و «نباید»ها به میان میآید پای یک دستگاه اخلاقی
در میان است. صحبت بر سر این است که اخلاق ساخته شده توسط کارل مارکس چه تفاوتی با
اخلاق سرمایه داری که آنرا زیر نقد سنگین خود قرار میدهد وجود دارد؟ اولین قدم در
این بررسی آن است که مشخص شود ریشه این دو دستگاه اخلاقی از چه نوع روابطی منشا میگیرد
و سپس این نکته مهم است که این اخلاق تامین کننده منافع چه کسانی است؟<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">مارکس/انگلس
– بحث اخلاق در مانیفست کمونیست</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">مارکس و انگلس درباره
اخلاق در متن مانیفست کمونیست میگویند: «در اوضاع و احوال زندگى پرولتاريا،
ديگر شرايط جامعه کهن نابود شده است. پرولتار مايملکى ندارد؛ مناسبات وى با زن و
فرزند با مناسبات خانوادههاى بورژوازى هيچگونه وجه مشترکى ندارد، کار نوين صنعتى
و شيوه نوين اسارت در زير يوغ سرمايه، که خواه در انگلستان و فرانسه و خواه در
آمريکا و آلمان يکنواخت است، هر گونه جنبه ملى را از پرولتاريا زدوده است. قانون،
"اخلاق"، مذهب، براى وى چيزى نيست جز خرافات بورژوازى که در پس آنها
منافع بورژوازى پنهان شده است.»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">در همان متن مانیفست آنها
اخلاق را در رابطه پیکار طبقات جامعه بررسی میکنند و میگویند: «هنگامى که دنياى
قديم در دست زوال بود مذاهب کهن مغلوب مذهب مسيح شدند. هنگامى که در قرن ١٨ عقايد
مسيحى در زير ضربات افکار تجدد طلبانه نابود ميشد، جامعه فئودال با بورژوازى که در
آن ايام انقلابى بود در کار پيکارى مرگبار بود. ايدههاى مربوط به آزادى وجدان و
مذهب، فقط مظهر سلطه آزادى رقابت در عرصه "وجدانيات" بود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">به ما خواهند گفت: ولى
ايدههاى مذهبى و "اخلاقى" و فلسفى و سياسى و حقوقى و غيره قطعا در مسير
تکامل تاريخى تبدلات و تطوراتى يافتهاند. اما خود مذهب و "اخلاق" و
فلسفه و سياست و حقوق در جريان اين تبدل و تطور محفوظ مانده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">بعلاوه حقايق جاويدانى
نظير آزادى، عدالت و غيره وجود دارد که براى کليه مراحل تکامل اجتماعى مشترک است.
و حال آنکه کمونيسم، بجاى آنکه بدل تازهاى بياورد، حقايق جاويدان مذهب و
"اخلاق" را از ميان مي برد و بدينسان با سراسر سير تکامل تاريخى که
تاکنون وجود داشته مخالف است".<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اين اتهام سرانجام به کجا
منجر ميشود؟ تاريخ کليه جوامعى که تاکنون وجود داشته، در مسير تناقضات طبقاتى، که
طى ادوار مختلف اشکال گوناگونى بخود گرفته سير کرده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">ولى اين تناقضات هر شکلى
که بخود گرفته باشند، باز استثمار شدن بخشى از جامعه بوسيله بخش ديگر حقيقتى است
که براى کليه قرون گذشته عموميت دارد. ... انقلاب کمونيستى قطعىترين شکل گسستن
رشتههاى پيوند با مناسبات مالکيتى است که ماتَرَک گذشته است؛ شگفت آور نيست اگر
اين انقلاب در جريان تکامل خود با ايدههايى که ماتَرَک گذشته است به قطعىترين
شکلى قطع رابطه کند».<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">مارکس در جای دیگر
هنگام پیریزی شالوده نقد غیر مذهبی ، مذهب را تایید اخلاقی جهان وارونه میخواند
و میگوید: «این انسان است که مذهب را میآفریند و مذهب نیست که انسان را میآفریند.
و در واقع مذهب خود آگاهی و عاطفه انسانی که یا هنوز خود را نیافته و یا آنکه تا
کنون خود را دوباره گم کرده است. البته انسان، موجودی انتزاعی نیست که خارج از
جهان لمیده باشد. انسان در رابط با جهان بشر، حکومت و جامعه است. این حکومت و این
جامعه است که مذهب (یعنی ) جهان آگاهی وارونه را میسازد. زیرا که جهان وارونه است
و مذهب، تئوری عمومی این جهان است، خلاصه ای از دائرالمعارف آنست، شکل عامه پسند
منطق آنست، شور و حرارت آنست، تائید اخلاقی آنست، مکمل تشریفاتی آنست، بنیان کلی و
تسلی و تو جیه آنست. مذهب تحقق آفسانه ای ذات انسانی است زیرا سرشت بشری دارای
واقعیت حقیقی نیست. بنا براین مبارزه علیه مذهب، مبارزه مستقیم علیه آن جهانیست که
عطر معنوی ان، مذهب میباشد» .<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
</span><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">نگاه طبقاتی انگلس به اخلاق</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
انگلس نیز اخلاقیات را در رابطه بین طبقات جامعه تفسیر میکند و مینویسد: «
"اخلاقيات" تابع تحولات اجتماعی است!جامعه سرمايه داری خشن و همه چيزش
برای فروش است،از اين رو پايبندي اش به "اخلاقيات" تا جايی است که جلوی
سودش را نگيرد». او همچنین در رویکرد مارتیالیستی-تاریخی خود در بررسی
نقش"قهر" به نقد رویکرد اخلاقی در نظریات دورینگی میپردازد مینویسد:
«اعمال قهر در تاريخ نقش ديگری نيز ايفا میکند که نقش انقلابی است، اين که اعمال
قهر ، طبق گفته مارکس، در هر جامعه کهنه ای که ابستن نو باشد نقش ماما را ايفا
ميکند، اين که اعمال قهر افزاريست که جنبش اجتماعی به کمک آن راه خود را هموار
ميساز دو اشکال سياسی متحجر و مرده را در هم میشکند، درباره اين نکات عموما کلمهای
هم در کتاب آقای دورينگ پيدا نميشود. او فقط با آه و ناله چنين پيش آمدی را ممکن
ميشمارد که برای برنداختن نظام اقتصادی استثمارگر شايد هم اعمال قهر لازم آيد،
البته با کمال تأسف! زيرا هر گونه قهر کسانی را که بدان متوسل ميشوند، به گفته
ايشان به "انحطاط اخلاقی" دچار ميسازد. و اين سخن با وجود آن اعتلای
اخلاقی و فکری مسلکی بلند پايه ای که هر انقلاب پيروزمندانه ای به ارمغان اورده
است، عنوان ميشود! اين سخن در آلمان يعنی در کشوری عنوان ميشود که تصادم قهر
آميز، تصادمی که شايد حتی به خلق تحميل هم شود لااقل اين مزيت را خواهد داشت که
روحيه چاکرمنشی را که سبب اهانت های دوران جنگ سی ساله در ضمير و روان ملی رسوخ
کرده است از ميان خواهد برد. آن وقت اين شيوه تفکر رهبانی،ظلمانی،پژمان و ناتوان
جرأت دارد خود را به انقلابی ترين حزبی که در تاريخ بی نظير است عرضه دارد؟»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">انگلس در بررسی خانواده و
مالکیت خصوصی نیز با ورود به مسئله نگاه جامعه سرمایه داری به زن، به نقد اخلاق در
نظام کالائی میپردازد و مینویسد: «...سه شکل اصلي ازدواج داريم که کمابيش با سه
مرحلهي عمدهي تکامل انساني همخواني دارند. براي توحش، ازدواج گروهي. براي
بربريت، ازدواج يارگيري و براي تمدن، تک همسري همراه با زنا و روسپيگري. در مرحلهي
بالايي بربريت، ميان ازدواج يارگيري و تک همسري، فرمانروايي مرد بر بردههاي زن و
چند همسري، خود را جا داده است. ... زنان بيش از پيش از آزادي جنسي گروهي محروم ميشوند،
مردان نميشوند. در واقع ازدواج گروهي تا امروز هم براي مردان وجود دارد. آنچه
براي يک زن جنايت به شمار ميآيد و سختترين پيآمد قانوني و اجتماعي را در بر
دارد، دربارهي مردان کاري افتخارآميز به شمار ميآيد و دست بالا "لکهي
اخلاقي کمرنگي" است که او با لذت پذيراي آن است. هر اندازه هيتيريسمِ سنتي
کهن، در زمان ما با توليد کالايي سرمايهداري تغيير کرده و هر اندازه بيشتر در
برابري با آن به روسپيگري آشکار مبدل ميشود، به همان اندازه نيز اثرهاي آن
فسادانگيزتر ميشود. و اين مردان را بيش از زنان به فساد ميغلتاند، در ميان زنان،
روسپيگري تنها آن بينواياني را که در دام آن ميافتند خوار ميکند؛ و حتا خواري
اينها نيز تا آن اندازه که اغلب گمان ميرود نيست. ولي از ديگرسو، اين پديده تنزل
تمامي جهانِ مردانه است. به همين روال در نهدهم موارد، يک دوران طولاني نامزدي در
عمل آموزشگاهي مقدماتي براي بيوفايي در زناشويي است."<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">لنین، دشمن شماره یک
اپورتونیستها و رویزیونیستها<br />
<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--></span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">نظر لنین درباره اخلاق
بیش از همه مورد خشم «چپ نو»ئیها و طبقه حاکم در شیوه تولید سرمایه داری است. لنین
معتقد است: «انسانها در سیاست همیشه قربانیان ساده دلِ فریب و خود فریبی بوده و
خواهند بود و تا زمانی که نیاموزند منافع طبقاتی این یا آن گروه را در پشت
"عبارتهای اخلاقی"، مذهبی، سیاسی و اجتماعی و وعده های آنها جستجو کنند،
قربانی خواهند شد». به این ترتیب این "<b>تئوریسن همتراز مارکس</b>"،
اخلاق را یکی از <b>"ابزار</b>" و حربههای سیادت طبقه سرمایه دار
بر طبقه کارگران و زحمتکشان میخواند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اخلاق از نظر لنين،
ارتباط ارگانیکی با طبقه اجتماعي دارد. او اخلاق را يك خصلت طبقاتي میداند.
لنین در جای جای آثار خود بر این نکته تاکید دارد و اخلاق مارکسیستی و اخلاق
پرولتری را نقطه مقابل اخلاق سرمایهداران و اخلاق رایج در جامعه سرمایهداری میگذارد.
میگوید: <b>«درست همان چيزي را كه براي پرولتاريا وحشتناك است، برای
ليبرالها، خير، بركت، سود، تقوا، و حتي احتمالاً مقدس است»</b>. به واقع بعد
از "سود" و "<b>پول</b>" چه چیزی برای سرمایهداران و اجزای
خودآگاه و ناخودآگاه بازتولید کننده این نظام در بین خرده بورژوازی و طبقه متوسط،
مقدس تر از اخلاق است؟ آیا جز این است که وظیفه اصلی دولت، مذهب، خانواده، آموزش و
پرورش، آکادمیها و رسانه ها در جامعه سرمایه داری ترویج اخلاق سرمایه داری است؟<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 13.5pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">لنین اخلاق کمونیستی را
نه اخلاقی فردی که اخلاق گروهی پرولتاریا میداند. او اخلاق را از منافعی کهم
مبارزه طبقاتی حول آن جریان دارد نشات گرفته میداند و میگوید: «اخلاق كمونيستي
اخلاقي است كه در خدمت اين مبارزه قرار دارد؛ به گونهاي كه رنجبران را
عليه استثمار متحد ميكند». پایه و محور چنین اخلاقی(اخلاق کمونیستی) مبارزه طبقاتی
است؛ مبارزهای برای تحکیم و تکامل کمونیسم. لنین در بررسی مفهوم اخلاق با رجوع به
آثار مارکس به خصوص در «نقد برنامه گوتا» نقش اخلاق کمونیستی را در دوران درهم
کوبیدن دموکراسی طبقه سرمایهدار و برقراری دموکراسی طبقه کارگر پر رنگ میکند:
«براي كمونيستها، تمامي موازين اخلاقي، در همين انضباط يكپارچه، مشترك
و آگاهانه مبارزه دستهجمعي، عليه استثمارگران، خلاصه ميشود»، «اخلاق كمونيستي
يعني اخلاقي كه به مبارزه در راه اتحاد زحمتكشان، عليه هر گونه استثمار و
عليه هر گونه مالكيت خصوصي، خدمت كند».<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 13.5pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">نظر
آلوتسر درباره اخلاق و جایگاه آن</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">آلتوسر در مقاله
«لنین و فلسفه» اخلاق سرمایهداری را در ردیف مذهب و فلسفه (در معنای
مخالف تز یازدهم) قرار میدهد. آنرا ایدئولوژی میخواند و ایدئولوژی را در برابر
ایدئولوژی قرار میدهد. آلتوسر در این مقاله مینویسد:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">«یازدهمین تز دربارهٔ
فوئر باخ میگفت : «فلاسفه کاری نکردهاند جز تعبیر جهان ولی مسئله عبارتست از
تغییر آن.» ... ایدئولوژی آلمانی نسخ فلسفه را بر مبنای یک تئوری فلسفه بهمثابهٔ
اضغاث و احلام و فریفتاری یا، برای اینکه تمام مطلب را ادا نماییم، فلسفه به مثابهٔ
"رویا" قرار میدهد، رویایی که از آن چیزی ساخته شده که من آن را
بقایای روزانهٔ تاریخ واقعی انسانهای حقیقی مینامم، بقایایی که مبلس
بهوجودی صرفاً تخیّلی بوده و در بطن آن همهچیز نظمی بازگونه دارد. "فلسفه
همچون مذهب و اخلاق، فقط ایدئولوژی میتواند باشد". فلسفهٔ تاریخ ندارد و
آنچه بهنظر میآید در آن جریان دارد، در حقیقت بیرون از آن میگذرد...»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">نظر دکتر تقی ارانی درباره
اخلاق<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--></span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">دکتر تقی ارانی که اولین
آموزگار مارکسیسم به ایرانیان است درباره اخلاق ساده و مفید اما با بیانی قدرتمند
مینویسد: «<b>حالات اخلاقي اموري مادي و محصول اجتماع هستند.</b> اما
آنچه در هستي اجتماع نقش اصلي و بنيادي دارد، دستگاه توليد و كار است. در
واقع، هيئت اجتماع يك دستگاه كار است؛ ولي اين هيئت توليد و كار و جنبة
بنيادي جامعه، يك سلسله تظاهرات و نمودهاي ثانوي مانند علم، هنر و نيز
اخلاق دارد. <b>روابط توليد و كار در اجتماع، مولد اخلاق هستند.</b> ميان
اين دو مرتبه از جامعه، تعامل و حالت كنش و واكنش وجود دارد. زيربنا و
روبنا در همديگر تأثير متقابل دارند و اين يك امر دائمي است و سبب تغييرهايي
ميشود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">از طرف ديگر، بايد توجه
داشت كه جامعه داراي طبقات است. <b>جامعه يك سيستم طبقاتي با منافع
خاص طبقاتي است. در اين شرايط، جامعه تحت سلطه طبقه غالب و حاكم است و از
اينرو اخلاق و غیره نيز محصول همان طبقه و در جهت منافع آن طبقه است.</b> پس
اخلاق پديدهاي است كه كاملاً تحت تأثير طبقات است. از اينرو، مطلق نيست؛
بلكه نسبي است... اخلاق و قواعد اخلاقي هنگامي اطلاق پيدا ميكنند كه طبقات
اجتماعي نباشند. در اين حالت اخلاق براي حفظ منافع طبقاتي نيست«.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">آلن بدیو و اخلاق</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-color: white; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">حتی آلن بدیو نیز "رویاپردازی" روشنفکران طبقه متوسط را در
باب اخلاق به سخره میگیرد و مینویسد: «سیاست دوستی»! به نظر من عبارتی تهی از
معناست. من براین باورم که از «همدیگر را دوست داشته باشید» میتوان نوعی
"اخلاق" استخراج کرد؛ لیکن سیاست، هرگز! <b>در سیاست، در بدو امر،
مردمانی وجود دارند که همدیگر را دوست ندارند.</b> <b>این امری غیرقابل صرف
نظر و تقلیل ناپذیر است.</b> نمیتوانیم از خودمان بخواهیم همدیگر را دوست
داشته باشیم.<b><o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-color: white; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-color: white; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">سعید سلطانپور و رویکرد تاریخی با اخلاق</span></b><b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">این هنرمند مارکسیست
اخلاق را امری اجتماعی میداند و بر بُعد امید بخشی آن تاکید میکند. سعید
سلطانپور در نقد اثر صادق هدایت اشاره به مادیگرائی نهیلیستی هدایت و مادیگرائی
تاریخی مارکسیسم میکند و مینویسد: «هدايت بشكل غالب معتقد به نوعي مادي گرايي
نيهليستي ست . به اين خاطر در چشمديد هدايت هنرمنداني ارج مي يافتند، كه بيانگر
هنري انحطاط فرهنگي بورژوايي، چه آگاه و چه ناآگاه بوده اند . هدايت در آثارش به
نفي متافيزيك مي رسد . اما با نفي متافيزيك به "اخلاق اجتماعي اميدبخش"ي
نمي رسيده . و يا اينكه به مادي گرايي تاريخي در مفهوم عملي اش نزديك نمي شده .
هدايت حتي هنرمنداني را در ايران پاس مي داشته، و از آنان متأثر مي شده، كه از
جانب بورژوازي غربي، مهر تاييد خورده بودند . البته بورژوازي غربي وجوهي از انديشه
ي آنان را تاييد مي كردند كه از جنبه هاي بالنده يي برخوردار نبوده اند . مثل خيام
. عصيان خيام بر عليه خام انديشي قشري زمانه، كه بوسيله ي قدرتمندان، انسان را
براي دست يابي به سعادت، به جهان باقي حوالت مي دادند و از لذت هاي مادي اين جهاني
بر حذرشان مي داشتند . اين عصيان كه در زمان خود بسيار مترقي بود، در چشمديد
منتقدين بورژوايي خيام يا اصلا مورد اعتنا قرار نمي گرفته، يا اينكه كمتر مورد
اعتنا قرار مي گرفته . بيشتر نااميدي ويأس و زندگي اپيكوري و لذت طلبانه اشعار
خيام، كه در پوسته ي ظاهري اشعارش جريان داشته، مورد بررسي منتقدين بورژوا قرار مي
گرفته...»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">امروزه یکی از تبعات
فعالیت آکادمیهای چپ فرهنگی در ایران رواج خودکشی است. رسیدن به پوچیگرایی ناشی
از بیعملی و تشدید فشار روابط اخلاقی و اجتماعی بر بُعد خودآگاه انسانهایی
که از موضع نقد به فردگرائی لیبرالی در همان رابطهای قرار گرفتهاند که به ظاهر
قصد شکستن آن را دارند بسار خرد کننده و طاقت فرسا است. هویت اجتماعی یک فرد که در
طول یه بازه زمانی برای او تاریخی شده است به ناگاه توسط خود فرد زیر سوال می رود.
چنین فردی در زیر فشار خلاء هویت خود شناسههای لازم برای ایجاد ارتباط با
محیط اطراف خود را از دست می دهد. پیامد چنین رخدادی غلبه وجشتناکترین ترس ممکن
بر فردی است که دیگر اجتماعی نیست چرا که شناسههای هویت اجتماعی خود را از دست
داده و کاملاً معلق است. خودکشی تصمیمی برای پایان دادن به این ترس خواهد بود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">در مراحل اول درک این
تناقض معمولا افراط در لذت جوئیها و تشدید انباشت کالاهای روانی مرسوم در سبک
زندگی سرمایهداری، به عنوان مخدر رفع این ترس _که در ابتدا هنوز با تمام قدرت
ظاهر نشده و به صورت تلنگرهایی در تنهائی به فرد شوکهای خفیف وارد می کند_ انتخاب
می شود اما به دلیل روابط طبقاتی و سلسله مراتب حاکم بر آکادمیهای چپ فرهنگی
معمولاً فشار بر پائینترین طبقه تمرکز پیدا می کند _چراکه شهم بیشتر انباشت در
بالای هرم آکادمی قرار می گیرد_ و در یک لحظه فردی را که در ظاهر همخوانی کامل با
اخلاق و سبک زندگی حاکم بر این آکادمی دارد را قربانی می کند. بنابراین هیچ عجیب نیست
که فردی که مدتی قبل در نکوهش خودکشی مقاله نوشته باشد به ناگاه خود تصمیم به
خودکشی بگیرد. (از کسانی که مخاطب مستقیم این نقد هستند درخواست می کنم فارغ از
هیجان سیاسی اندکی از زاویه اشاره شده در بالا به موضوع خودکشیها نگاه کنند. شاید
که راه حلی هر چند موقت برای جلوگیری از تکرار این وقایع تلخ بیابند.)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">انگلس و بازخورد
بیرونی کمونهای سوسیالیستی</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">انگلس در بررسی کمونهای
سوسیالیستی به نامه مردی که از «اخلاق» کمونیستها نوشته است اشاره می کند و
آنرا چنین بازگو میکند:<b> «</b>مردی نوشته است: ...در ابتدا که شنيدم آنها
به اين منطقه ميآيند همهمان خيلى نگران شديم. ولى اکنون دريافتهايم که آنها
همسايگان بسيار خوبى هستند. سرمشق اخلاقيات خوبى براى مردم ما شدهاند، بسيارى از
افراد فقير ما را شاغل کردهاند. از آنجايى که هيچگاه سعى نکردهاند که عقايدشان
را به ما تحميل کنند هيچ دليلى براى آنکه از دسشان ناراضى باشيم نداريم. همه آنان
رفتار محترمانه و با فرهنگ دارند و هيچکس در اين حوالى جرأت ندارد نسبت به
اخلاقيات آنان ايرادى بگيرد. گزارشگر ما روايات مشابهى را از ديگران شنيد و سپس
خود به هارمونى رفت. يکبار ديگر پس از گذر از زمينهايى که بد کشت شده بودند، او
به يک مزرعه شلغم ميرسد که بنحو بسيار خوبى کشت شده بود و محصول آن فراوان و عالى
بود. وى به دوستش که خود يک کشاورز محلى با زمين اجارهاى بود ميگويد: اگر اين
شلغمها کار سوسياليستها هستند آينده آنها درخشان است».<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 13.5pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">حتی این فرد نیز با نگاه
طبقاتی و نگاه حاصل از منافع مادی خود به امر اخلاق نگاه میکند اما سوسیالیستهای
محافظه کار، "چپهای نو" و آکادمیسینهای طبقه متوسط با وجود منابع عظیم
و ارزشمند مارکسیستی اصرار دارند که اخلاقیات برآمده از روابط اجتماعی شیوه تولید
سرمایهداری را همچون شریعتی جامد به خورد دیگران بدهند و شگفت انگیزتر آنکه اصرار
دارند این شریعت جامد را به نام مارکسیسم و سوسیالیسم به خورد دیگران بدهند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">کارل
مارکس و نقد یک رویاپردازی اخلاقی</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">کارل مارکس در
نوشتهای پیرامون "اعتصاب" به نقدِ تلاش اخلاقی کسانی میپردازد که قصد
دارند منافع آشتی ناپذیر طبقات را با یکدیگر آشتی بدهند. در این نقد او گوئی خطاب
به چپهای طبقه متوسط ایران گوشزد میکند که از سرسری خواندن آثارش پرهیز کنند!
عبارت «تاریخ تمام جوامع تا کنون موجود تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» شاید در
حلقههای مطالعاتی جمعی از روشنفکران طبقه متوسط به بالای جامعه ایران خوانده شود
اما چون مانیفست از زاویه نگاه منافع طبقه کارگر و زحمتکشان به جهان مینگرد برای
کسانی که تضاد کار و سرمایه را مخدوش شده و به حاشیه رفته میدانند تنها یک سطر،
یک شعار و یک عبارت کهنه شده است. از همین رو این افراد سعی می کنند منافع طبقه
کارگران و زحمتکشان ایران را با دیدگاه نئولیبرالی باند جدید حاکم بر دولت آشتی
بدهند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">مشخص نیست این افراد چطور
اصرار به همراهی طبقات فرودست جامعه با لایهای از سرمایهداری ایران را دارند که
برنامههای نئولیبرالی به مراتب تندتری از لایه پیشین را به اجرا خواهد گذاشت و
چگونه با شروع به کار دولت جدید رای خود را به این تیم اقتصادی و سرمایهداران پشت
سر آنها را توجیه خواهند کرد. این افراد حق دارند که درک نکنند «کمونهای قرون
وسطا بر بستر اعتصابها و تشکلهای سرفها رشد کردند، و همین کمونها بودند که به
نوبهی خود پیدایش بورژوازی حاکم کنونی را رقم زدند». پیگیری منافع طبقات فرودست
جامعه ایران نیز تنها از دل مبارزه طبقاتی با سیستم حاکم و مشت آهنین این سیستم
_یعنی دولت_ منجر به نتیجه و ایجاد تغییر خواهد شد. این روشنفکران نمیخواهند چنین
واقعیت تاریخی مشخصی را درک کنند و البته مارکس تاکید دارد که این نفهمیدن،
پیامدهای اخلاقی و سیاسی مخصوص به خود را دارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">مارکس مینویسد: «گروهی
از نوع دوستان و حتی سوسیالیستها وجود دارند که اعتصاب را برای منافع «خودِ
کارگر» بسیار مضر میدانند، و هدف اصلیشان پیداکردن روشی برای تضمین دستمزد
میانگین دائم برای کارگران است. گذشته از این واقعیت که چرخههای صنعتی و مراحل
گوناگون آنها وجود چنین دستمزد میانگینی را منتفی میسازد، من، درست برخلاف این
دیدگاه، بر این نظرم که افزایش و کاهش متناوب دستمزدها، و کشمکشهای مداوم بین
کارفرمایان و کارگران که از آن سرچشمه میگیرد، در سازمان کنونی صنعت، وسیلهای
است ضروری برای حفظ روحیهی طبقات کارگر، متحدکردن آنان در یک تشکل بزرگ برای
مقابله با دستدرازی طبقهی حاکم و جلوگیری از تبدیل کارگران به ابزارهای بیتفاوت،
بیفکر و کمابیش خورده و خوابیدهی تولید. در جامعهای که بر تضاد آشتیناپذیر
طبقات بنا شده است، اگر میخواهیم در عمل و در حرف از بردگی جلوگیری کنیم، باید
وجود جنگ را بپذیریم. برای آن که درک درستی از اعتصاب و تشکلهای کارگری داشته
باشیم، نباید بگذاریم که اهمیت ظاهری نتایج اقتصادی آنها چشم ما را بر روی
پیامدهای اخلاقی و سیاسیشان ببندد. بدون مراحل متناوب بزرگ رکود، رونق، هیجانزدگیِ
بیش از حد، بحران و فقر و فلاکت، که صنعت بزرگ آنها را به صورت چرخههای بازگردنده
درمینوردد، و همراه با آن بالا و پایین رفتنِ دستمزدها، و نیز نبرد پیوستهی
کارفرمایان و کارگران که رابطهی تنگاتنگی با این تغییرات دستمزد و سود دارد...»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">اخلاق
کدام طبقه درباره منافع چه کسی؟</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">مارکس در کتاب «مزد، بها،
سود و دستمزد» به ملموس کردن اخلاق سرمایهداری میپردازد و میگوید: « از سوي
ديگر، دهقان سرف را بنگريم که ميتوان گفت تا ديروز در سراسر خاور اروپا وجود
داشت. اين دهقان مثلا ٣ روز براي خودش برروي مزرعهى خودش و يا مزرعهاى که به او
واگذار شده بود کار ميكرد و در طي ٣ روز بقيه به کار اجباري و رايگان برروي ملک
ارباب ميپرداخت. پس در اين جا بخش پرداختهى کار از حيث زمان و مکان به طور آشکار
از بخش نپرداخته جدا بود و ليبرالهاى ما چون اجبار انسان به کار رايگان را غير
طبيعي ميشمردند اخلاقاً سخت برآشفته ميشدند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اما در واقع، خواه انسان
٣ روز در هفته براي خودش و بر روي مزرعهى خودش و ٣ روز رايگان در ملک ارباب کار
کند، و خواه در کارخانه و کارگاه 6 ساعت در روز براي خودش و 6 ساعت براي کارفرما
کار کند، هردو يکسان است، اگرچه در حالت دوم، بخش پرداختهى کار بدون تمايز با بخش
نپرداختهى کار در ميآميزد و ماهيت تمام اين معامله در اثر اينکه قرارداد وجود
دارد و در پايان هفته، پَرداخت صورت ميگيرد، به کلي در پرده ميماند. در يک مورد،
کار نَپرداخته کار داوطلبانه به نظر ميرسد و در مورد ديگر کار اجباري. تمام تفاوت
در اين است». مارکس باز هم در اینجا تاکید میکند که اخلاق مفهومی کاملا طبقاتی
است و بدون در نظر گرفتن منافع طبقه استفاده کننده از یک دستگاه اخلاقی در تاریخ
همه جوامع تا کنون موجود، به قول لنین چیزی بیش از یک «قربانی خود فریفته» نخواهیم
بود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">مارکس در شاهکار عظیم خود
یعنی گروندریسه که به دست همکار توانای خود انگلس در اختیار مارکسیستها قرار گرفت
میگوید: «</span><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">از اينرو اقتصاد سياسي عليرغم
ظاهر دنيوي و لاابالياش، علمالاخلاقي واقعي و با اخلاقترين علمهاست.</span><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">» مارکس در سرتاسر گروندریسه و کاپیتال در دهها بحث متفاوت، اخلاق
را در دل اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار میدهد. نگارنده برای تکمیل جزوهای دیگر
ماههاست که در حال فیش برداری از این دو اثر سترگ مارکس است و توانایی این را
دارد که گزیدهای از آنان را ارائه دهد اما هم ترس از خستگی خواننده وجود دارد و
هم ترس از به پایان نرسیدن این نوشته؛ چراکه در این دو اثر در زمینه های گوناگونی
به صورت مستمر اخلاق سرمایهداری را مورد نقد قرار میدهد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">اینجانب در کمال صراحت
اعتراف میکنم که به دلیل پایان نیافتن کار، ترس از این دارم که به خصوص وارد
مباحث مطرح شده از سوی کارل مارکس در گروندریسه شده و آنچنان که در شان این اثر و
تلاش شگفت انگیر انگلس در جمع آوری این یادداشتها است موفق به جمع کردن بحث نشوم.
«... پس در نظام اعتباري، پول نيست كه از بين ميرود، بشر است كه از بين ميرود، و
تبديل به پول ميشود. به عبارت ديگر پول جزيي از ذات بشر ميگردد. فرديت و اخلاق
بشري تبديل به كالاي خريدني و گوهر پول ميشوند. اينجا ديگر فلز يا اسكناس نيست
كه ماده و جسم جوهر نفساني پول را تشكيل ميدهند، پاي هستي آدمي، گوشت و خون او،
فضايل اخلاقي و حسن شهرت اجتماعي او در ميان است، به همين دليل در داخل نظام مسخ
كنندهي پول هر پيشرفتي در واقع نوعي انحطاط و تباهي است». بررسی آرای مارکس در
زمینه "اخلاق" در گروندریسه نیاز به کار و تلاشی فراوانی دارد که
نگارنده هنوز خود را آماده انجام آن نمیبیند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">بی اخلاقی (اخلاق سرمایه
داری) را کدام طرف منازعه آغاز کرده است؟</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">نقد بی رحمانهای که این
روزها به سمت رویزیونیست ها و اپورتونیستها نشانه گرفته شده است در جواب خشونتی
است که پیش از این برای به حاشیه راندن مارکسیتها و مارکسیسم صورت گرفته است و
همچنان ادامه دارد. پیروان "سوسياليسم و کمونيسم انتقادى-تخيلى"، پیروان
"سوسياليسم محافظه کار يا بورژوايى"، "شاعران" و
"سکسولوژیستها"، "ژورنالیستهای اصلاح طلب"، "فیلسوفکان
تببین کننده جهان" و "خیرین طبقه متوسط" و "اساتید آکادمیهای
قانونی"، اصلاح طلبان، روشنفکران دینی و نئولیبرالها وقتی علیه دشمن مشترک
خود یعنی مارکسیستها وارد عمل شدهاند در کنار آن به دیگر اعضای نحله خود که
مخالف شرکت در انتخابات بودهاند نیز رحم نکرده و سعی در «خفه کردن» همه مخالفان
و منتقدان خود دارند. ادعای آنکه ما در ابتدا نسبت به آنها خشونت اعمال کردهایم
درست به خندهداری آن بود که مجریان و مهمانان رسانههای آمریکایی و انگلیسی و
سایتهای خبریای که با حمایت مالی این کشورها اداره میشوند؛ مردم ایران (معترضان
حاضر در خیابان) پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 را نسبت به «افتادن
در دام خشونت» امر به معروف و نهی از منکر میکردند. این واعظان اخلاق خود را به
جهالت میزدند و نمیخواستند ببینند و بفهمند که خشونت پیش از آن از سوی حکومت
اعمال شده است و معرتضان با قرار گرفتن در معرض این خشونت در حال نشان دادن واکنش
هستند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">بازندگان نا امید پیش از
برگزاری انتخابات اخیر به محض اعلام پیروزی حسن روحانی توسط حکومت و تایید آن توسط
شورای نگهبان تبدیل به چماقداران مدعی شدهاند و مخالفان شرکت در انتخابات را
"بی عملان افسرده" و "نا امید" خواندند و به تخریب و تحریک
آنان پرداختند. جای تعجب نیست که شادمانان از پیروزی یک "عضو روحانیت
مبارز" برای تبرئه خود نمایش قربانی بی اخلاقی بودن را بازی میکنند تا با
کسب سرمایهی نمادین از جایگاه «قربانی بی اخلاقی بودن» از پاسخگوئی از تبعات کنش
سیاسی خود فرار کنند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">از دل همین نقاب مظلوم
نمائی است که به عنوان نمونه فردی به اسم <b>حسام سلامت</b> که از تدفین
کنندگان مارکس و مارکسیسم در قبرستان آکادمی است در یک تقسیم وظیفه آشکار از فضای
ایجاد شده توسط فواد شمس استفاده کرده و در هنگامی که همه نگاهها به جنجال سازی
اوست مینویسد: «یک نکته دربارهی انتخابات اخیر از روز هم روشنتر است و آن اینکه
بازآراییِ صفبندی نیروهای سیاسی به صِرف شرکتکردن یا نکردن در انتخابات مطلقاً
بیمبنا است. اساساً میان نیروهایی که در هر یک از دو طرف بازی ایستادهاند لزوماً
هیچ ائتلاف یا اشتراک استراتژیکی در کار نیست و همنشینی نیروهای هر یک از طرفین
بیش از هر چیز امری است زادهی تصادف و تاریخ. از این حیث، بسیاری از نیروهایی که
به واسطهی محوریتیافتن دوگانهی مشارکت/تحریم در جبههی مقابلِ هم قرار گرفتهاند
بعضاً با یکدیگر سنخیت و قرابت بیشتری دارند تا با بسیاری از نیروهایی که هماینک
با آنها در یک جبهه ایستادهاند. بالاگرفتنِ تنش میان این نیروها صرفاً به واسطهی
اینکه آن در انتخابات شرکت کرده است و این نه، امکان قرابت و همکاری در آیندهی
نزدیک بر سر اشتراکات و توافقاتِ اصولی را اگر نه ناممکن که دستکم بسیار دشوار میکند.
صد البته که رسیدن به جمعبندیهای متفاوت از شرکتکردن یا نکردن در انتخابات از
چیزی کمتر از تفاوتِ احتمالاً بنیادین در فهم وضعیت و وجودِ اختلافات عمیق در
مبانی و مفروضات حکایت نمیکند اما حتی همین هم پیشاپیش امکان همکاری نیروهای دو
طرف بر سر مسائل مشخص را منتفی نمیکند. فاصلهگیری خصمآلود طرفین از هم اما از
اساس این امکان را نابود میکند و این عملاً معادلِ تضعیفِ «جبههی مردمی»ای است
که میتواند از اتصال و اشتراک نیروهای منتقد وضع موجود ساخته شود.»<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">پیام نوشته او مشخص است:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<b>یک:</b> صف بندی «مشارکت/تحریم» گرچه ناشی از اختلاف "<b>احیانا</b> بنیادین"
در «فهم وضعیت» است اما همچنان امکان آشتی منافع مد نظر دو طبقه متفاوت وجود دارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">دو:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> لزوماً هیچ <b>ائتلاف</b> یا <b>اشتراک</b> استراتژیکی
در صف بندی «مشارکت/تحریم» وجود ندارد. (یعنی آرایش حاد سیاسی-اجتماعی شکل کرفته
ناشی از یک رخداد تصادفی است و ربطب به منافع گروهی و طبقانی ندارد.)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">سه:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> بازآراییِ صفبندی نیروهای سیاسی به صِرف شرکتکردن یا نکردن
در انتخابات مطلقاً بیمبنا است. (یعنی او قائل به یک کنش اجتماعی-سیاسی است که
«نتیجهی با معنا و منطقی دیدگاه تئوریک» یک فرد یا گروه نیست و این یعنی نفی
ابتدائیترین مبانی اندیشه مارکسیستی).<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">چهار:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> بسیاری از نیروهایی که به واسطهی محوریتیافتن دوگانهی
مشارکت/تحریم در جبههی مقابلِ هم قرار گرفتهاند بعضاً با یکدیگر سنخیت و قرابت
بیشتری دارند تا با بسیاری از نیروهایی که هماینک با آنها در یک جبهه ایستادهاند.
(یعنی یعنی نفی تاثیر متقابل انسان و اجتماع از طریق پراکسیس)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">پنج:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> فاصلهگیری خصمآلود طرفین از هم اما از اساس این امکان را
نابود میکند و این عملاً معادلِ تضعیفِ «جبههی مردمی» است. (این یعنی انتزاعی به
نام "مردم" واقعیتی است در برابر توهمی مارکسیستی به نام طبقه)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">شش:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"> «جبههی مردمی»ای است که میتواند از اتصال و اشتراک نیروهای
منتقد وضع موجود ساخته شود. (این یعنی صرف انتقاد از وضع موجود می تواند جایگزین
منافع طبقاتی در ائتلافها و اتحادها گردد.)<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">حسام سلامت تلاش دارد تا
پرونده «انتخابات ریاست جمهوری 1392» را هر چه سریعتر ببندد و آنرا مختومه کند.
این طرفداران حسن روحانی در حالی که هنوز نمیدانند چه شده است و چه اتفاقی افتاده
است مخالفان خود را به «در شوک» بودن متهم میکنند و آنها را «عقب ماندگان» از
مردم میدانند! هیچ تحلیلی طبقاتی مشخصی از وضعیت موجود برای ارائه دادن ندارند و
با امید به «تمدید مجور» آکادمی خود همه مسائل دیگر را به رخدادهای تصادفی آینده
موکول کردهاند. این افراد از تاریخ و رویکردهای تاریخی فراری هستند و به همین
علت در سطحی کودکانه و کمیک در حال تکرار همه اشتباهاتی هستند که در گذشتهای نه
چندان دور اتفاق افتاده است و هزینه های هولناکی نیز به جای گذاشته است. کمتر از
26 سال قبل، چپهایی شریک در بازی قدرت در سرکوب نیروهای مارکسیست در ایران، خود
نیز در لیست قربانیان قدرت قرار گرفتند و پرونده سه نسل از مارکسیستهای پرورش
یافته ایرانی با شکست و در خون بسته شد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">در كانون اخلاق
كمونيستي، طبقه کارگر و زحمتکشان و منافع آنها قرار دارد.در حوزه پراتيك
انقلابي و عمل ماركسيستي بايد بر مبناي اصول اخلاقي این طبقه عمل
كرد. روشنفکران طبقه متوسط بر مبنای اخلاق بر آمده از منافع طبقات بالای
جامعه و با حربه مظلوم نمائی به عنوان قربانی بی اخلاقی نیروهای مارکسیست و سایر
نیروهای رادیکال اجتماع شاید بتواند مدتی دهان مخالفان را ببندند و احساسات عناصر
سیاسی متعلق به طبقه متوسط به بالای جامعه را ببندد اما با ارائه اولین تحلیل مشخص
پیرامون این موضوع مشخص و سرازیر شدن سوالات متعدد مربوط به آن تمام خدایان صلب و
دیر جنب به یکباره دود میشوند و به هوا میروند. اخلاق مخالفان مارکسیسم و
مارکسیستها کاملاً سرمایهدارانه است. الغای ترس از در "اقلیت" بودن.
ترس از در اقلیت بودن در برابر آنانکه به مجوزهای حکومتی و رسانههای سرمایهداری
دسترسی دارند. این اخلاقی ماکیاولیستی است: اگر با ما نباشی علیه ما هستی و کسی که
علیه ماست تحقیر و تخریب خواهد شد بنابراین به آغوش اکثریت(قدرت) باز گردید.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">محسن یوسفی اردکانی<br />
</span></b><b><span dir="LTR" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">Mohsen.ardakanii@gmail.com</span></b><b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--></span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br />
<br />
</span></b><b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;"><br />
_______________________________________________</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">منابع:</span></b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;"><br />
<br />
کاپیتال – مارکس - اسکندری<br />
گروندریسه جلد1و2 – مارکس - پرهام، تدین<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">دستنوشته های اقتصادی و
فلسفی – مارکس <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">منشا خانواده و مالکیت
خصوصی – انگلس - تیرداد نیکی<br />
نقش قهر در تاریخ – انگلس<br />
مانیفست کمونیست – مارکس و انگلس - حسن مرتضوی<br />
دولت و انقلاب – لنین - جلد سفید - مجموعه آثار<br />
لنین و فلسفه - آلتوسر - اینترنتی<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">پاره ای از آثار و مقالات
– تقی ارانی - اینترنتی<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">كراتووا، الگاناتانونا -
اخلاق و انسان از ديدگاه لنين - پرويز شهرياري<br />
سیری در فلسفه و فلسفه تاریخ – ناصر زرافشان<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">ماترياليسم و
امپيريوكريتيسيسم _ لنین - جلد سفید<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">تاملی در وحدت اندیشه
لنین – لوکاچ - نشر اندیشه<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 8pt;">مزد، بها، سود و دستمزد –
مارکس - اینترنتی<o:p></o:p></span></div>
<div align="right" class="MsoNormal" dir="LTR" style="direction: ltr; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL">
<br /></div>
</div>
</div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/07277407854797022321noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4538053990585205938.post-60146538914158616092013-07-15T12:00:00.000-07:002013-07-17T08:54:24.788-07:00پوپولیست های آنتی مارکسیسم<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div align="center" class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: center;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br /></span></b></div>
<div align="center" class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: center;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">چپ خوب<span style="color: blue;">، </span><span style="color: red;">چپ بد</span><span style="color: blue;"> </span>و چپ
زشت از نگاه جناحهای سرمایهداری</span></b></div>
<div align="center" class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: center;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br /><br /><span style="color: red;"><o:p></o:p></span></span></b></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiuzNj1-JtKTBz1BdRVa-S5d4fmylbbslPA7B-U9gMhDR11fgwnf32H1NpkHIG8o6TmGOcpRz3_QAy5QuwYmm_1E2a8qgU1QHobWPStwQ2RuD9bQcHlP9ZmXzg6YTq_HwsLGIkAZ4i5g9_G/s1600/%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" height="278" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiuzNj1-JtKTBz1BdRVa-S5d4fmylbbslPA7B-U9gMhDR11fgwnf32H1NpkHIG8o6TmGOcpRz3_QAy5QuwYmm_1E2a8qgU1QHobWPStwQ2RuD9bQcHlP9ZmXzg6YTq_HwsLGIkAZ4i5g9_G/s320/%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C.jpg" width="320" /></a></div>
<div align="center" class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: center;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br /><span style="font-size: xx-small;">هیستری "مارکسیسم ستیزی" بی شک به "اتحاد" با قدرت و دیکتاتوری راستگرای اسلامی علیه مارکسیست ها می انجامد<br /></span></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br />
<span style="color: #365f91; mso-themecolor: accent1; mso-themeshade: 191;">* تجربههای
تاریخی نشان داده است به محض زیر ضرب رفتن نیروهای مارکسیست، نیروهای چپ از آنان
فاصله گرفته و سعی در حل شدن در بین نیروهای قانونی یا کم خطر میکنند تا از خطر فاصله
بگیرند. نمونهای خاص و ویژه در از این نوع افراد در ایران وجود دارد که اتفاقا
این روزها به دلیل مواضع انتخاباتی خود در کانون توجه نیروهای اصلاح طلب و لیبرال
قرار داد. این فرد به فراخور فشار نیروهای امنیتی ظرف 7 سال 3 مرتبه اعلام کرده
است که نه مارکسیست است و نه چپ اما باز با اندک گشایشی در فضا، سعی از هویت گیری
از دو سوی نیروهای مستقر در میدان داشته است. این یکی دیگر از تاکتیکهای مرسوم چپ
است...</span><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><span style="color: #365f91; mso-themecolor: accent1; mso-themeshade: 191;"><br /></span></span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg71sONj2vyW4Lcn0ELBjLbiajpB2LYRnzDtNW5cTSCYL35nGEIp9gYsMI8YdurxF1ra13bdkqWvWxeIxc4qVUuxXIPwVa4VjXVC1MiUgZiKWg29cNhiS8x2QddTyroWON9tgfRAzcVt7xI/s1600/36576_10151773670901079_2103567240_n.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" height="240" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg71sONj2vyW4Lcn0ELBjLbiajpB2LYRnzDtNW5cTSCYL35nGEIp9gYsMI8YdurxF1ra13bdkqWvWxeIxc4qVUuxXIPwVa4VjXVC1MiUgZiKWg29cNhiS8x2QddTyroWON9tgfRAzcVt7xI/s320/36576_10151773670901079_2103567240_n.jpg" width="320" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA"><br /></span></div>
<div style="text-align: center;">
<span style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><span style="font-size: xx-small;">فواد شمس، نمونه آموزشی پوپولیستهای آنتی مارکسیسم</span></span></div>
<br />
<br />
<span style="color: #8db3e2; font-family: Tahoma, sans-serif;">* نقد
مارکسیستی به نظام سرمایهداری یک نقد ریشهای و رادیکال است. با وضعیت اسفباری که
سیستم سرمایه در بحرانهای پیاپی از سال 1998 تا کنون درگیر آن است جای دفاعی از
این سیستم در مقابل طبقه کارگر و زحمتکشان ایران و طبقات فرودست جامعه باقی نمانده
است. مارکسیستها نباید فرصت کنند که در شرایط موجود اقدام به معرفی آلترناتیو خود
به جامعه کنند به همین خاطر بهترین راه آن است که توجه و تمرکز مارکسیستها را
متوجه جای دیگری کرد. میشود «چپ های واقعی» و «چپها خوب» را به جان مارکسیستها
انداخت تا از شدت پرت و پلا گوئی آنها مارکسیستها تسلط فکری و روانی خود را از
دست داده و اقدام به درگیری با این «چپهای واقعی» و «چپهای خوب» کنند. به این
طریق انرژی آنها تحلیل میروند و فرسوده میشوند. یکی از نمونههای اخیر موارد
توضیح داده شده در بالا درج نوشتهای با عنوان «خداحافظ چپ، سلام بر چپ» است.</span><span style="color: #333333; font-family: Tahoma, sans-serif;">..<o:p></o:p></span><br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br />
***<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">این روزها تحولات اجتماعی و سیاسی حتی
در کانونهای جهانی سرمایه داری سرعت بالائی دارند. نگاه به اعتراضات اجتماعی و
دگرگونی های سیاسی به دلیل بحرانهای زنجیره ای سیستم اقتصادی سرمایهداری جای
تعجبی برای ضرباهنگ سریع تحولات سیاسی و اجتماعی در کشورهای پیرامونی باقی نمیگذارد.
منطقه خاورمیانه رکورد دار سرعت این تحولات است و کشور ایران نیز از این قاعد
مستثنی نیست. تضادهای درونی جامعه ایران، مرزبندی و ایجاد شکاف جدی میان نیروهای
سیاسی-اجتماعی، تضادهای شدید درون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با کاتالیزور عوامل
بیرونی و بین المللی هر لحظه شدیدتر و جدیتر میشود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">تضاد کار و سرمایه در ایران، تضاد استبداد
و آزادیهای مدنی را نیز تشدید کرده است. از دل دولت هاشمی رفسنجانی دولت خاتمی
بیرون آمد و از رحم دولت خاتمی، دولت احمدینژاد خلق زاده شد. مجموعه اعتراضات
انتخاباتی در انتخابات سال 1388 خیلی زود ماهیت اعتراضی سیاسی یک بخش از جامعه
ایران را در پی داشت و در نهایت به دلیل عدم همراهی طبقه کارگر و زحمتکشان ایران و
خارج نگاه داشته شدن طبقات فرودست جامعه با برنامه های حکومتی-دولتی، این اعتراضات
محو و ناپدید شد. اکنون به نظر میرسد با ورود مهرههائی نظیر روحانی، عارف و
جلیلی همان اتفاقات قبلی به صورت کاریکاتور وار در حال تکرار است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">این نوشته قصد ارائه تحلیلی از این
مناسبات را ندارد چرا که این تحلیل مهم و ضروری به صورت مشخص و جداگانه در حال
تدوین است و به زودی ارائه خواهد گردید. هدف این نوشته بررسی پارهای از مسائل
درونی نیروهائی است که خود را "چپ" میداند/میخوانند؛ چراکه هر گونه
تحلیلی در درجه نخست به شناخت یکایک نیروهای سیاسی و اجتماعی طبقات مختلف در ایران
بستگی حیاتی دارد. شناخت نیروهای خودی و یا نیروهای نزدیک، اولین قدم در تلاش برای
ارائه صورت وضعیتی از سایر موجودیتهای طبقاتی و سیاسی در زمین بازی است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">چپ، چیست؟ رابطه این نیرو با مارکسیستها
چگونه است؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">در انقلاب سرمايهداري عليه اشراف
فئودال در انگلستان(1644) و در انقلاب كبير فرانسه (1789) كه دو نمونه مشخص بر قراري
نظام سرمايه داري هستند، دو ديدگاه چپ و راست به روشني خود را در مطالب و برداشتهاي
دو گانه درباره انقلاب عليه اشراف نشان ميدهند. در انگلستان تجمع كنندگان در كليساي
پوتني در 1647 پس از سرنگوني شاه دو دسته مشخص وجود داشت ، آن دسته از انقلابيون
كه از طبقات پائین جامعه منشا داشتند و تشكيل يافته از كارگران و دهقانان خرد و زحمتكشان
شهري بودند و به "رومر"ها مشهور بودند، خواهان برابري در دستيابي به امكانات
زندگي و برابري در تصاحب زمين و برخورداري
مساوي در استفاده از امكانات زندگي بودند. در برابر دستهاي ديگر از مبارزين به رهبري
ژنرال "ايرتون"، كه از ژنرالهاي كرامول بودند، به سختي خواهان حفظ مالكيت
و برتري صاحبان سرمايه و زمين بودند. "رومر"ها به رهبري "ران بورو" همان نمايندگان جناح چپ در انگلستان
بودند كه در آن زمان خواهان راي مساوي بودند و سرمايهداران در برابر آن مقاومت ميكردند
و راي مساوي را برابر با حق مالكيت مساوي ميدانستند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">در انقلاب فرانسه همين دو گرايش به نام
ژاكوبنها و ژيروندنها بودند كه واژه "چپ" از همانجا به وجود آمد زيرا
كه ژاكوبنها كه خواهان لغو مالكيت بر زمين و مصادره آن بودند در سمت چپ پارلمان مينشستند
و در برابر ژيروندنها خواهان مقدس دانستن مالكيت و حفظ آن بودند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">امروزه نیز با تبدیل منطق لیبرالی
سرمایهداری در حال رشد به منطق نئولیبرالیستیِ سرمایهداری مسلط، اقشاری از طبقه
متوسط "و" خورده بورژوازی به
دلیل دست اندازی سیستم سرمایهداری به منافع آنان، در جناج چپ مناسبات اجتماعی،
سیاسی و اقتصادی قرار گرفتهاند. نباید فراموش کرد که مبانی دستگاه اندیشه و جهانبینی
مارکسیستی تفاوتی ریشهای و بنیادین با اصول فکری "چپ"ها دارد. چپها
بر مبنای ابتدائی ترین آگاهیهای سطحی از روابط زیربنایی جامعه، بدون داشتن درکی
عمیق و ریشهای از مناسبات اقتصادی و اجتماعی سیستم سرمایهداری به مخالفت با نمودهای
دم دستی روابط سیستم موجود میپردازند اما مارکسیستها خواهان کسب قدرت سیاسی به
دست طبقه کارگر و زحمتکشان، و فروپاشی دستگاه دولتی به عنوان مهمترین ثمره سیادت طبقه
بالای جامعه هستند. به طوری که دولت به عنوان قویترین، خشنترین و کاراترین سلاح
طبقهی دارای مالکیت انحصاری ابزار تولید از میان برود، ابزار تولید در مالکیت
اجتماع قرار گیرد و سیستم تصمیمگیری دیکتاتوری طبقه سرمایهدار حاکم(دموکراسی) جای
خود را به تصمیمگیری شورائی و برآمده از خواست و اراده تمامی طبقات جامعه بدهد.
خلاصهی کلیت شِمای ارائه شده در بالا در مانیفست کمونیست (نوشته مارک و انگلس)
موجود است و به صورت مفصل در آثار کارل مارکس، فردیش انگلس و ولادیمر لنین و دیگر
نظریه پردازان برجسته مارکسیست ارائه شده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">بی شک در دورانی که روابط امپریالیسم
به عنوان بالاترین حالت سیستم سرمایهداری، انحصار یک نظم جهانی را برای حفظ منافع
یک اقلیت برخوردار را به دست دارد؛ معتقدان به تضاد کار و سرمایه نباید از نیروهای
چپ در چارچوب تضاد میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان چشم پوشی کنند اما استفاده
از این نیرو و وارد کردن این نیرو در معادلات نیروهای مارکسیست مشکلات و آسیبهای
مخصوص به خود را نیز به همراه خواهد داشت.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">اخلال چپها در مبارزه طبقاتی مارکسیستها<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">مرسوم ترین مشکلات به وجود آمده که
ناشی از هم نشینی و همکاری نیروهای مارکسیست با عناصر چپ، اخلالی است که چپها در
مبارزه طبقاتی مارکسیستها ایجاد کرده و میکنند. وقتی یک مشکل عیناً و به وضوح در
یک اثر کلاسیک یافت میشود و در آن اثر بدان پرداخته میشود این بدان معناست که
مشکل یک ریشه تاریخی دارد و در گذشته نیز بخشی از اثرات مخرب خود را نشان داده
است. لنین در کتاب دولت و انقلاب خود مینویسد:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">«<span class="usercontent"><span style="color: #333333;">طبقه استثمارگر سيادت فرمانروایی را برای حفظ استثمار يعنی برای تامين منافع آزمندانه اقليتی
ناچيز در قبال اکثريت عظيم مردم لازم دارد. طبقات استثمار شونده فرمانروایی سياسی
را برای محو کامل هرگونه استثمار _يعنی برای تامين منافع اکثريت عظيم مردم عليه
اقليت ناچيز برده داران امروزين يعنی مالکان و سرمايه داران_ ميخواهند.</span></span><span style="color: #333333;"><o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span class="usercontent"><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">دموکراتهای
خورده بورژوا، اين به اصطلاح سوسياليستها که "تئوری بافی"هايی درباره <b><u>سازش</u></b>
و <b><u>توافق</u></b> ميان طبقات را جايگزين مبارزه طبقاتی ميساختند تحولات
سوسياليستی را نيز بر پايه خيال، يعنی "نه به صورت برانداختن سلطه طبقه
استثمارگر بلکه به صورت <b>تبعيت مسالميت آميز</b> اقليت از اکثريتی که به وظيفه
خود پی برده است" در نظر مجسم ميکردند. اين خيال پروری خورده بورژوايی "که
با قبول دولت مافوق طبقات رابطه ناگسستی دارد"، در عرصه عمل همان گونه که
مثلا در تاريخ انقلاب فرانسه در سال های 1848 و 1871 و با تجربه شرکت
"سوسياليست ها" در کابينه دول بورژوازی انگليس، فرانسه و ايتاليا و
کشورهای ديگر در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 نشان داده شده است، <b>"همواره"</b>
به <b>"خيانت</b>" به منافع طبقات زحمتکش انجاميده است».<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span class="usercontent"><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span class="usercontent"><b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">اپوزیسیون سازی
قدرتهای ریز و درشت سرمایهداری<o:p></o:p></span></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span class="usercontent"><b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span class="usercontent"><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">بیماریهائی که
با منشا چپ بلای جان مارکسیستها میشود البته تا امروز پیشرفت </span></span><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">سریعی داشتهاند.
چپهای طبقه متوسط و چپهای خورده بورژوا به دلیل آنکه منافع طبقاتی متفاوتی از
منافع طبقه کارگر و افق مشخص مارکسیستی دارند همواره عامل انحراف و در نتیجه شکست
نیروهای مارکسیستی که در معرض آنها قرار داشتهاند، شدهاند. در عصری که مارکس و
انگلس به خوبی جزئیات مناسبات حاکم بر این سیستم تولید اجتماعی را به صورت علمی
مورد بررسی قرار دادند و لنین موشکافانه بالاترین حالت آنرا نتیجه گیری و معرفی
کرد _ یعنی عصر امپریالیسم _ بیماریها و مشکلات ناشی از حضور نیروهای چپ به مراتب
پیچیدهتر شده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">به جمهوری اسلامی نگاه
کنید. این سیستم تلاش دارد از هر مفهوم و نیروئی یک مفهوم جعلی و نیروی جعلی
بسازد. تخصص جمهوری اسلامی به حدی افزایش یافته است که حتی تلاشهای موفقی برای
ساختن اپوزیسیون مورد نظر خود صورت داده است. برای حاکمان این سیسم بسیار به صرفه
تر است تا به جای یک مبارزه طبقاتی جدی و خطرناکهای با سازمانیافتگیهای طبقه
کارگر و زحمتکشان ایران به با نیروئی که منافع طبقاتی آن در گرو حیات طبقه بالاتر
است سر و کار داشته باشد. وقتی به دلیل وجود رانت عظیم نفت در سیستم سرمایهداری
ایران طبقه متوسط و به خصوص خورده بورژواها به صورت ریزهخوار سفره طبقه سرمایهدار
در آمدهاند چه بهتر که چپی بر آمده از طبقه متوسط و خورده بورژوازی ایران
جایگزین یک نیروی طبقاتی منسجم و متشکل و مسلح به اندیشه مارکسیستی شود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">این گرایش در سیستم
بزرگتر و در مقیاس جهانی نیز وجود دارد. انواع و اقسام هویتهای دینی، مذهبی،
نژادی و ملی جایگزین واقعیتهای عینی اقتصادی-اجتماعی طبقه کارگر و زحمتکشان میشود.
جنبشهای ارزشمند محیط زیستی با بدلهای خیریهای در بحث حیوانات خانگی تضعیف میشود.
حقوق اجتماعی همجنسگرایان که به مرور زمان می رود تا به مسئلهای عادی تبدیل شود و
در حالت عادی در دارندگان گرایش نرمال دغدغهای مثبت با منفی ایجاد نمیکند، به
عمد و به حساسیت برانگیزترین شکل ممکن برجسته میشود و با "تحریک ترس عامه از
گرایش جنسی متفاوت"(به دلیل سادهای به نام فقدان آگاهی) افکار و رفتارهای
هیستریکی حول موضوع همجنسگرایان و دگرباشان شکل میگیرد. آیا خبر دارید که تعداد
قابل توجهی از فعالان حقوق بشر یا فعالان سیاسی ایران به محض خروج از ایران و اخذ
اقامت یا پناهندگی به ناگاه خود را همجنسگرا معرفی میکنند؟ از آنجا که این انتخاب
یک گرایش طبیعی درون آنها نیست چنان افتضاحات و رفتارهای کمیکی روی میدهند که سر
و صدای همجنسگرایان و دگرباشان دارای مطالعه و شناخت را در میآورد و آنها را
وادار به موضوع گیری خصوصی یا عمومی در مقابل آن میکند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">همچنین قدرتهای جهانِ
سرمایه داری درگیری مذهبی بین مسلمانان خاورمیانه را تا آنجا تشدید میکنند
که حتی به قیمت نابودی یک کشور و مرگ هزاران هزار انسان باعث توقف انگیرههای غیر
انسانی و غیر عقلانی گروههای هویت طلب مذهبی نمیشود. درگیریهای قومی بی پایه و
اساس در آفریقا همچنان ادامه دارد و کشتار و کودتا تبدیل به امری عادی شده است.
حتی وقتی تضاد کار و سرمایه درپی وحشیگری سرمایههای مالی برجسته میشود سریعا به
انواع و اقسام گرایشان چپ و شبهه مارکسیستی میدان و رسانه داده میشود تا سریعا با
شعار و پرچم مخالفت علیه نظم موجود، نظم پیشینی نظام حاکم سرمایهداری را برقرار و
بازتولید کنند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">جعل چپ به نام مارکسیسم
در ایران چگونه شکل گرفته است؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">تاریخ مبارزه طبقاتی در
ایران نیز همانند سایر اجتماعات جهان بسیار خشن و خونبار است. در فضای جنگ سرد
میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به دلیل موقعیت کلیدی و استثنائی کشور
ایران، سرنوشتی تلخ، سیاه و تاسف بار برای ما ایرانیان رقم خورد. کشوری که ژاندارم
آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بود، پایگاه جاسوسی آمریکا در مرزهای جنوبی
شوروی در آن مستقر بود و دارای قویترین نیروی نظامی در منطقه خاورمیانه بود؛ در
حال پوست اندازی و کندن رخت نظام شاهنشاهی به عنوان یادگار مناسبات دوران
فئودالیسم و قرون وسطا بود. به دلیل سابقه تاریخی مبارزات گروههای سیاسی مسلح و
غیر مسلح مارکسیست و چپگرا در ایران، ایالات متحده آمریکا ترجیح داد که با حفظ
نیروهای اسلامی و دادن چراغ سبز به دیکتاتوری شاهنشاهی برای قلع و قمع همه نیروهای
مارکسیست و چپگرا، قدرت را در ایران به دست روحانیون شیعه بدهد تا مبادا نیروهای
مارکسیست و چپ بتوانند نظام شاهنشاهی را سرنگون کرده و با ایجاد یک کشور
سوسیالیستی تعادل شکننده جنگ سرد را به سود اتحاد جماهیر شوروی بشکنند.<b><o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">ایران به روحانوین شیعه
تحویل داده شد و کشتار متفکران و پراکتیسینهای مارکسیست و چپگرا به همان شدت
دوران دیکتاتوری شاهنشاهی ادامه یافت و در دهه 60 از طریق یک نسل کشی سازمانیافته،
بیش از سه دهه کشتار نظام پهلوی تکمیل گردید و به ثمر نشست. سالها طول کشید تا
این جنگل سوخته و تبر خورده دوباره به جوانه بنشیند. نسلی جدید از نیروهای جوان
دارای گرایشات جنینی مارکسیستی و دیدگاههای چپگرایانه کورمال کورمال به در و
دیوار میخورد و جلو میآمد. گاهی تلو تلو میخوردند و گاهی چند قدم به عقب میرفتند
اما راه خود را رو به جلو می یافت و متوقف نمی شد. نیروئی که با تاریخ و تجربیات
خود</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> </span><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">یک دهه گسست داشت با آزمون و خطا به سرعت در حال رشد و نمو بود. در
کمتر از نیم دهه این جوانان دوباره در دانشگاهها دارای وزن و اعتبار گشتند و
توانستند بعضی از لکههای شهری را تحت هژمونی خود در آورند. از دل همان فضای
اجتماعی، تحرکات کارگری نیز در فضای علنی مشاهده شد و این دو به خوبی با یکدیگر
ارتباط برقرار کردند. اگرچه این ارتباط ارگانیک نبود و بیشتر در یک فضای روشنفکری
معنا و هویت داشت اما خیلی سریع ارتباط جنبش کارگری، جنبش دانشجوئی، جنبش زنان و
غیره تبدیل به خط قرمز پر رنگ حکومت شد و در دستور کار نهادهای اطلاعتی و امنیتی
قرار گرفت.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">طبیعی بود که این جوانان
وقتی با مسائل حاد روزمره برخورد کنند با دانش و تجربه اندک خود توان تجزیه و
تحلیل و انتخاب روش و راه حل مناسب برای همه مشکلات را نخواهند داشت و به همین
دلیل وسوسه ارتباط با باقیمانده گروههای سیاسی گذشته در دستور کار قرار گیرد. این
ارتباط هم ارضا کننده نیاز به کنکاشهای تاریخی نسل جوان در تاریخ از دسترس دور
شده خود بود و هم مشورت گیری برای مواجه
به مسائل و مشکلات پیش رو اما همزمان خشت اول نخستین انحرافات درون این نسل جدید
گذاشته شد. نسل جدید که نیاز به دورهای طولانی و فشرده از مطالعه منابع مارکسیستی
در کنار پراتیک روزانه خود داشت قبل از اینکه سیاست ورزی و اصول مبارزه طبقاتی را
یاد بگیرد طبق رسم مرسوم در بین نیروهای اسلامی و اصلاح طلب مستقر در دانشگاه در
ابتدا شیوههای دور زدن، رقابت مسموم و مخرب درون گروهی، دغدغههای فردی، کشمکشهای
شخصی و در یک کلام «کثافتکاری سیاسی» را آموخت. به جای مطالعه آثار تئوریک و
دستاوردهای عملی سازمان های سیاسی پیشین، عبارتها، فحشها، تکه کلامها و برچسبهای
مرسوم در بین گروههای سیاسی گذشته و باقیماندگان آنان خیلی زود در میان این نسل
جوان رایج شد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">نگارندگان در همان زمان
به دلیل احساس خطر از وضعیتی که شاهد آن بودهاند به صورت جداگانه اقدام به جمعآوری
نوشته های این جوانان تازه به میدان آمده کردهاند. در آن مقطع افراد و گروههای
بسیاری دارای وبلاگ یا سایت اختصاصی بودند و آرشیو کاملی در دسترس پژوهشگران و
علاقهمندان قرار داشت که ما نیز بر حسب اهمیت موضوعات به جمع آوری قسمتهای مورد
نظر خود اقدام کردیم. اکنون این آرشیو به منبعی مهم و با ارزش تبدیل شده است چرا
که آن جوانان وارد دهه سوم و یا چهارم زندگی خود شدهاند. تعدادی زیادی از آنان از
دانشگاه اخراج شده یا در مقاطع مختلفی دستگیر و زندانی شدند. عدهای ایران را ترک
کردهاند. تعدادی از آنها فراموش شدهاند و تعدادی دیگر اکنون از فعالان سیاسی
شناخته شده هستند. بعضی از آنها تغییر ایدئولوژی دادند (یا به عبارت بهتر شناخت
بهتری از ایدئولوژیها پیدا کردند و بر مبنای منافع خود، خطوط فکری و سیاسی را نیز
عوض کردند) و عدهای دیگر همچنان با یکدیگر درگیر نزاع هستند. انتخابات ریاست
جمهوری ایران آخرین نزاع موجود میان همان نسل جوان فوق الذکر است که اتفاقا نقش
موضوع مورد بررسی ما _ یعنی اختلاف دیدگاه
نیروهای چپ و مارکسیست_ در آن به اوج خود رسیده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">بررسی نوشته های گذشته و
سیر فکری این جوانان از نقطه شروع تا حال حاضر بسیار جالب و آموزنده است. در این
سالها فرصت آنرا یافتهایم تا با چهره های برجسته و همچنین چهره های پیرامونی این جریان
به صورت خصوصی به گفتگو بنشینیم و اطلاعات غیر علنی و غیر رسانهای از روابط درونی
این نسل را به دست بیاوریم. آنچه در این نوشته مد نظر ما است و قصد استخراج آنرا
داریم مربوط به بررسی جایگاه «روشنفکران طبقه متوسط و خورده بورژوآ» در مناسبات
اقتصادی و اجتماعی و اختلالات ناشی از همنشینی و نزدیکی نیروهای چپ با نیروهای
مارکسیست است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">یک طرف ثابت تمامی
بزنگاههای سیاسی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در تمامی بزنگاههای
سیاسی نسل جدید نیروهای مارکسیست در ایران، نیروهای چپگرا همراه با اصلاح طلبان و
نیروهای راست همگرا بودهاند. زمانی به دامان اصلاح طلبان و نیروهای لیبرال
غلتیدهاند و زمانی به دامان جمهوری اسلامی پناه بردهاند. ما به دلیل دسترسی به
آرشیوهای خود میتوانیم با ذکر جزئیات متعدد، موارد عمده این «رقص مرگ» نیروهای
چپگرا را شرح دهم اما از آنجا که نمیخواهیم کلیت این نوشته تحت تاثیر جزئیان آن
قرار بگیرد از این کار اجتناب میکنیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">آنچه که مهم است استیلای
سبک زندگی ترویج داده شده توسط رسانههای سرمایهداری جهانی بر شیرازه زندگی نیروهای
چپگرای طبقه متوسط و خورده بورژواها است. البته همه افرادی که در سیستم سرمایهداری
حاکم رشد یافته و زندگی میکنند در معرض جذابیتهای این سبک زندگی هستند. آنچه
که جداکننده نیروهای مارکسیست از نیروهای چپگرا است پایگاه طبقاتی آنان و یا عمق و
غنای دستگاه فکری مارکسیسم است که به صورت خودآگاه با پیش زمینه های موجود در
ناخودآگاه انسان درگیر میشود. این جنگی میان خودآگاه و ناخودآگاه افراد است. آنچه
از پیگیری زندگی و سرنوشت فعالان اولیه "نسل جدید" مارکسیستها و چپها
در ایران بعد از یک دهه فاصله از کشتار بزرگ حکومت به دست میآید "پر
رنگ" بودن میزان تاثیر "سبک زندگی" آنان بر سرنوشتی است که به مرور
به آن دچار شدند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">چرا هزینه میدهم؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">این سوالی است که جواب
آن باید پیش از پرداخت هزینههای سیاسی، اجتماعی و امنیتی توسط هر مارکسیستی بدان
پاسخ داده شود. بدترین و وحشتناک ترین حالت ممکن آن است که فردی در حین یا بعد از
پرداخت این نوع هزینهها تازه به چرائی آن فکر کند. این حالت از نظر روحی و روانی
بسیار ویران کننده است. به جای آنکه پاسخ پیشینی به این سوال مثلاً عامل مقاومت و
تحمل شرایط احضار، بازداشت و انفرادی باشد، تردیدهای ناشی از به وجود آمدن این
سوال در حین بازداشت بسیار مخرب و خورنده است. این سوال قابل تعمیم به هر نوع
هزینه دیگری است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">بسیاری از مشکلاتی که
نسل جدید مارکسیستهای جوان در ایران با آن روبهرو شدند در مواجه با وضعیت توصیف شده
در بالا بود که تجریبات تلخی را نیز رقم زد. نیروهای چپ افرادی با مشی اصلاح
طلبانه هستند. گرچه حکومت ها شاید آنها را درون ساختار خود ندانند اما چپها در
دستگاه منطقی خویش، خود را درون ساختارهای میبینند. در موارد زیادی چپها درک نمیکنند
که چرا از جانب حکومت ها پذیرفته نمیشود و فعالیت آنان قانونی تلقی نمیشود. چپها
معمولا به جز زنجیره های خود چیزهای بسیار دیگری نیز برای از دست دادن دارند به
همین خاطر وقتی احساس میکننده که در معرض از دست دادن داشته های خود هستند از هیچ
تلاشی برای حفظ منافع و داشته های خود فروگزار نمیکنند. به همین دلایل اگر یک چپ
در حالتی که غافلگیر شده است سوال مطرح شده در بالا را از خود بپرسد وضعیت بغرنجتری
به وجود می آید. احتمال آنکه یک نیروی چپ برای آزادی خود از وضعیتی که به هیچ
عنوان آنرا منطقی و عادلانه نمیداند دست به هر کاری بزند بسیار بالاست.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">نیم موضع و تمام مدافع<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در تاریخ نسل جدید
نیروهای مارکسیست و چپ در ایران موارد بسیاری وجود دارد که چپ ها در هنگام موضع
گیری فقط به بیان نیمی از مواضع خود اکتفا میکنند و برای فرار از هزینه انتقاد کردن،
مواضع خود در موضوعاتی که مثلا جنبه بینالمللی دارد و حکومت ایران در یک طرف
معادلات قرار میگیرد را طوری مطرح میکنند که به صورت مدافعان حکومت جمهوری
اسلامی به نظر میرسند. به طور مثال وقتی از خطر جنگ صحبت میکنند از آوردن نقش
جنگ طلبان داخلی در کنار جنگ طلبان خارجی وحشت دارند. به همین خاطر به نظر می رسد
مشغول دفاع از ولایت فقیه و سپاه پاسداران در برابر موشکهای آمریکائی هستند.
بدفهمی ایجاد میکنند و به جایگاه اجتماعی و سیاسی نیروهای مارکسیست خدشه وارد میکنند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">یک چپ طبقه متوسط یا
خورده بورژوا وقتی با خطر زندان و یا از دست رفتن موقعیت تحصیلی و شغلی قرار میگیرند
به هر درخواستی از سوی مراجع امنیتی تن میدهند. حداقل شش نمونه تایید شده از
همکاری چپهای نسل جوان با نیروهای وزارت اطلاعات ایران در طی این سالها وجود
دارد. افرادی برای ستارهدار نشدن، ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری،
ادامه کار در یک روزنامه داخلی و یا برای محکوم نشدن به زندان، برای مدتی کوتاه یا
طولانی به چشم و گوش بازجوهای وزارات اطلاعات ایران در جمعهای سیاسی و روشنفکری
تبدیل شدهاند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">پایگاه طبقاتی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">چپهای این نسل از طبقه
متوسط و خورده بورژوازی هستند. این نیروها از حمایت مالی خانوادههای خود برخوردار
بوده و یا هستند. بعد از دستگیرهای سال 1386 تفریحات نیروهای چپ و معاشرت و
همنشینی آنها بیشتر با نیروهای اصلاح طلب و لیبرال است. تجربههای تاریخی نشان
داده است به محض زیر ضرب رفتن نیروهای مارکسیست، نیروهای چپ از آنان فاصله گرفته و
سعی در حل شدن در بین نیروهای قانونی یا کم خطر میکنند تا از خطر فاصله بگیرند.
نمونهای خاص و ویژه در از این نوع افراد در ایران وجود دارد که اتفاقا این روزها
به دلیل مواضع انتخاباتی خود در کانون توجه نیروهای اصلاح طلب و لیبرال قرار داد.
این فرد به فراخور فشار نیروهای امنیتی ظرف 7 سال 3 مرتبه اعلام کرده است که نه
مارکسیست است و نه چپ اما باز با اندک گشایشی در فضا، سعی از هویت گیری از دو سوی
نیروهای مستقر در میدان داشته است. این یکی دیگر از تاکتیکهای مرسوم چپ است:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">قرار گرفتن به عنوان
میانجی، بین نیروهای مارکسیست و نیروهای دست راستی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">تاریخ تمام جوامع تا
کنون موجود تاریخ نبردهای طبقاتی بوده است. هر نبردی طرفین متخاصم خود را دارد.
نیروهای چپ معمولاً از این مرزبندی رویگردان و فراری هستند. آنها تمایل دارند در
شکاف بین نیروهای مارکسیست و نیروهای راست قرار بگیرند. از دو طرف سرزنش بشنود و
در مواردی کوچک شمرده شوند اما هرگز دشمن یکی از دو طرفین این نبرد نباشند. آنها
میخواهند دوست همه باشند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">نیروهای چپ نه به محرمخانه
های نیروهای راست راه داده میشوند و نه در کانونهای جدی فعالیت مارکسیستی
پذیرفته میشوند. به همین خاطر بعد از یک یا چند دوره تلاش برای پذیرفته شدن توسط
نیروهای راست، به دلیل سرخوردگی از قدرناشناسی آنان دوباره از آنها زاویه میگیرند
اما از نزدیک شدن دوباره به مواضع مارکسیستی ابا دارند. هم هزینه آن زیاد است و هم
میدانند که پذیرفته نخواهند شد. به همین خاطر مجددا در فضای بین نیروهای مارکسیست
و نیروهای راست قرار گرفته و در همین فضا زیست میکنند. به فراخورد وضعیت و موقعیت
و با توجه به جهت وزش باد یک طرف این مرزبندی را هدف انتقادات اخلاقی قرار داده و
از آن طریق سعی در کسب هویت سیاسی میکنند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">وضعیت توضیح داده شده در
بالا در مقاطع حساسی مانند ایام انتخابات ریاست جمهوری مورد توجه قرار میگیرد. نیروهای اصلاح طلب و
لیبرال نیاز به ابزار تبلیغی و حربه<i></i>های تاکتیکی برای عقب راندن نیروهای
رادیکال دارند. بعد از سال 1388 و اعتراف بعضی سران واقعبین جریان سبز به تعیین
کننده بودن عامل عدم حضور طبقه کارگر و زحمتکشان ایران در شکست جریان سبز، و نیز
بالا گرفتن تضادهای اقتصادی به دلیل تحریمهای شدید سرمایهداری جهانی علیه دولت و
به خصوص مردم ایران، ترس از دست بالا گرفتن جریانات رادیکال به قدری در اردوگاه
راست شدید شده است که اصلاح طلبان و لیبرالها مدتهاست اولویت نخست برنامه کاری
خود را تهاجم تبلیغاتی علیه مارکسیسم و مارکسیستها تعریف کردهاند. به همین دلیل
در هژمونی رسانههای طرفدار سرمایهداری کلیتی به نام "چپ" در نظر گرفته
میشود و نیروهای مارکسیست نیز قسمت کوچک از این کلت فرض میشوند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">غیر مهم اما مهم. به
زبالهدان تاریخ پیوسته اما خطرناک!<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">رسانههای طرفدار سرمایهداری
برای زدن خط مارکسیسم در ایران گاهی حتی در یک مطلب واحد دچار تناقض میشوند. آنها
تلاش میکنند مارکسیسم را پدیدهای به زباله دان تاریخ پیوسته معرفی کنند اما
همزمان از امکان قدرتگیری مارکسیسم در ایران صحبت میکنند. مارکسیستها در رسانه
های اصلاح طلب افرادی کم تعداد، فاقد وزرن اجتماعی و سیاسی، رویا پرداز، بی عمل و
غیره معرفی میشوند اما همزمان نسبت به خطر
قدرت گیری مارکسیستها هشدار داده میشود. در رسانههایی مانند بیبیسی و
صدای آمریکا سعی در معرفی یک مارکس جدید به مخاطبان میشود. مارکسی که سیاستمدار
نیست، فیلسوف نیست و فقط یک اقتصاد دان برجسته است که یک اثر مهم به نام کاپیتال
دارد که آن هم با توجه به تغییرات جهان! امروزه ارزش پیشین خود را از دست داده است
و دیگر کسی به او توجه نمی کند اما معلوم نیست چرا این حجم از برنامه درباره او و
این حجم از تبلیغات علیه او تولید و پخش می شود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">تبعید مارکس به آکادمی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">حملات همزمان جمهوری
اسلامی و رسانههای طرفدار سرمایهداری به مارکس، مارکسیسم و مارکسیستها همه
جانبه و دارای جبهههای متعدد است. یکی از حربههای از بین بردن آلترناتیو نظام
موجود، دفن منشا به وجود آمدن آن آلترناتیو در آکادمیها است. به این ترتیب مارکس
و مارکسیسم تبدیل به موش آزمایشگاهی میشوند. به عبارت بهتر تبدیل به سوژههای بی
جانی میشوند که باید آنها را وسط گذاشت و از دانشجویان هنرهای زیبا خواست درباره
آن شعر و داستان بگویند، نقاشی بکشند و تصورات هنری و خیال پردازیهای بعید و بی
ربط خود را درباره آنها ارائه دهند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در آکادمی منشا هر گونه
ارزشی استانداردهای از پیش تدوین شده است. مدرکها و درجه بندیهائی نظیر: کاردانی،
کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری! یعنی تنها کسی حق حرف زدن و نظریه پردازی دارد که
مدرک داشته باشد و در تقابل نظر آنکه مدرک بالاتری دارد الزاماً درستتر است و
بهتر میگوید. مارکسیستها و فعالان کارگری تبدیل به عناصری خیابانی(در معنای بی
ارزش و پست) میشوند که مجوز(مدرک = حق) لازم برای صحبت کردن را ندارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">آکادمی میل به انحصاری
کردن زبان رایج در خود را دارد. این زبان نباید از سوی افراد بیرون از آکادمی قابل
فهم باشد و مورد استفاده قرار گیرید. درست مانند تشکیلات فراماسونری که برای در
انحصار قرار دادن روشهای «نان خوردن» زبان مخصوص به خود را به کار میبردند.
مارکس نباید توسط مردم عادی و افراد فاقد مجوز(مدرک) فهمیده شود بنابراین نهایت
تلاش ممکن برای هرچه پیچیدهتر شدن زبان آکادمی درباره مارکس و مارکسیسم هم صورت
میگیرد تا جائی که فهم آن توسط خود اعضای آکادمی نیز دشوار و بلاخره ناممکن میشود.
ایجازها و استعارهها و کلمات جدیدالتاسیس و خلق الساعه چنان کژتابیهایی در اصل
اندیشه ایجاد میکنند که دقیقا همان مفاهیم و اندیشههایی که مارکس پنبه آنها را
زده بود به اسم اندیشه های مارکس و مارکسیسم عرضه میگردد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در سیستم سرمایهداری
آکادمی مانند دکان بقالی است. برای خرید از بقالی باید پول پرداخت کرد، برای نشستن
و مورد تزریق واقع شدن در آکادمی نیز باید پول پرداخت کرد. کسی میتواند مخاطب(و
تنها، مخاطبِ) مارکسیسم آکادمیک باشد که توانایی پرداخت مالی این «کالا»ی تازه به
بازار عرضه شده را داشته باشد. در نتیجه مخاطب اندیشههای مارکسیستی دیگر نه طبقه
کارگر _ی که این روزها درمانده در تامین معاش خود است_ که طبقه متوسط و مصرف
کنندگان کالاهای فرهنگی در بین خورده بورژوآ هاست.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">"چپ
واقعی" در کلام چپ طبقه متوسط به چه معناست؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">نیازی
به هیچ گونه توضیح و تفسیر نیست. همکار سابق اسدالله لاجوردی در زندانهای جمهوری
اسلامی زحمت کشیده و قبلاً به آن پاسخ دادهاند. سید ابراهیم نبوی یکی از چهرههای
موثر جریان اسلامی در پاکسازی دانشگاههای ایران از دانشجویان مارکسیست، تحت پروژهای
به نام "انقلاب فرهنگی" </span><a href="http://www.rahesabz.net/story/9723/"><b><span lang="FA" style="color: #4f81bd; font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin; mso-themecolor: accent1;">می
گوید</span></b></a><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>_ جنبش سبز به یک معنا یک جنبش چپ است، اگر
چپ را به معنای اروپایی آن فرض کنیم و آن اینکه هرچه در سویه مردمی قرار میگیرد
چپ است و هر چه در سویه قدرت حاکم قرار میگیرد راست است، اما از نگاهی دیگر چپ یک
جنبش راستگراست، اگر راست را یک مفهوم دموکراتیک- لیبرال فرض کنیم که با دیکتاتوری
چپ مخالف است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;">_ جنبش های مخملی همه جنبش هایی
است علیه چپی که سانترالیزم را به معنای دیکتاتوری حزبی کنار گذاشتند و دموکراسی
را انتخاب کردند.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;">_ امروز چپ به هر دو معنا در هر
دو جبهه حضور دارد، بسیاری از دانشجویان معتقد به مارکسیسم زندانی شده اند و در پی
آزادی و برابری و سوسیالیسم اند، و در سوی دیگر دولتی برسر کار است که مهم ترین
شرکای سیاسی اش، بقایای کمونیسم مانند کوبا، چین، ونزوئلا، بولیوی و چپ های سابق
دنیای عرب مانند سوریه و لیبی است و رفتار اقتصادی و سیاسی حکومت بسوی دولتی کردن
همه چیز و از میان بردن نیروها و نهادهای دموکراتیک و لیبرال است. به نظر میرسد
که چپ نوین انتقادی که تاکنون در عرصه قدرت نبوده است، تلاش میکند تا علیه چپ
حزبی دیکتاتور که همواره جریان حاکم چپ را تشکیل داده است، بجنگد.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;"> _ شاید بی ربط نباشد اگر
توجه کنیم که حالا دیگر میان جهان بینی فلسفی چپ و دکترین سیاسی آن هیچ ربطی وجود
ندارد. اگر زمانی ماتریالیسم دیالکتیک برای ماتریالیسم تاریخی و دیکتاتوری حزبی یا
مبارزه طبقاتی ضروری بود، حالا دیگر این دو قلمرو کاملا از هم فاصله گرفته اند.
همانطور که دیکتاتوری دینی با چپ سنتی همخانه شده است و چاوز چپ یک مسیحی تمام
عیار است و برادر اسلامگرایانی است که برای مخالفت با آزادی عدالت را بهانه کرده
اند، به همان نسبت هم چپ مذهبی با استبداد میجنگد و سوسیالیسم را در کنار
دموکراسی و آزادی دینی میخواهد.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;">_ ما سبزها، باید کلیشه های سنتی
و شناخته شده چپ را کنار بگذاریم و در مقابل این مفهوم و این اندیشه یک بار دیگر
قضاوت کنیم، در چنین قضاوتی است که به چپ های دموکرات و منتقد سلام میکنیم و با
ته مانده چپ سنتی برای همیشه خداحافظی میکنیم. اگر چپ مدرن، همین قضاوت را در
مورد جریان دموکراسی دینی داشته باشد، جنبش سبز میتواند با قدرت بیشتری و با
شرکای فکری بیشتری کارش را پیش ببرد.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;">_ چپ خوب، یعنی هزاران پناهنده
که نان سوسیال دموکراسی اروپایی را میخورند تا از رنج دولتهای دیکتاتور جهان
خلاصی یابندف یعنی زخمی بر تن مقاومت، یعنی موگه های سفید!</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;">_ چپ بد، اما حقیقتی دیرآشناست. حقیقت را نمیگویم،
که جنگ تبلیغاتی میان جهان سرمایه داری و سوسیالیسم زشت و زیبا را چنان مینمود که
ذهنی کشاف و چشمی بینا میخواست تا ببینی و بشناسی. کمونیسم روسی بی تعارف و بی
اغراق، مظهر همه پلیدی هایی بود که فرض میتوان کرد. در شوروی نفس نمیشد کشید و
سوگمندانه معلوم مان شد که تمام پلیدی های استالین از همانجا آمده بود که لنین
پیامبر و مارکس و انگلس فیلسوف گفته بودند. شر مطلقی بود که به هر کشور پیشرفته
اروپا هم که با تانک وارد شد جز ویرانی تمدن و نابودی فرهنگ و انحطاط روح ملت و
اخلاق مردم هیچ نداشت.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;">_</span><span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;"> چپ زشت اما، حقیقتی وحشتناک تر
از چپ بد دارد. چپ زشت در حقیقت ته مانده بدترین نوع چپ است، که از کمونیسم فقط
دیکتاتوری حزبی را حفظ کرده، از مبارزه طبقاتی فقط تروریسم آن باقی مانده، از
رابطه با خلق به پوپولیزم رسیده، از سوسیالیسم فقط انحصارگری اقتصادی نظامی را نگه
داشته و از مبارزه با امپریالیسم فقط به جنون بیگانه ستیزی پرداخته. چپ زشت کوبایی
است که بزرگترین زندان دانش و خرد است، چین است که یکی از مهم ترین ناقضان حقوق
بشر است، سوریه و لیبی و ایران است که دولت هاشان با جمع نامربوط اسلام گرایی و
مبارزه ضدامپریالیستی به نوعی تروریسم ضد تمدن رسیده اند و در فهرست این چپ زشت،
بی تردید فهرست اکثر کشورهایی قرار میگیرد که ناقضان حقوق بشر و دموکراسی و
استبداد هستند، همانها که درهای آزادی را میبندند و از دنیای آزاد برای لطمه زدن
به آزادی استفاده میکنند. چپ زشت، مخرج مشترک بدترین تلقی از اسلامگرایی و گنداب
باقیمانده از کمونیسم است. در این چپ زشت طیفی وسیع از احمدی نژاد و طالبان گرفته
تا چاوز و مورالس و حماس قرار میگیرند.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0cm; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 15.0pt; text-align: justify; vertical-align: baseline;">
<span lang="FA" style="border: 1pt none windowtext; font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt; padding: 0cm;">_ چپ بد به هر حال رفته است، چپ زشت وجود دارد و دشمن بزرگ دموکراسی
در جهان و جنبش سبز در ایران است و چپ زیبا، با تمام صداقت و زیبایی و اخلاقگرایی
و گرمای درونی اش همیشه خواهد ماند. گفتن این جمله چندان بیراه نخواهد بود اگر
بگویم که به یک معنا، جنبش سبز تفسیر ایرانی چالش چپ مدرن انتقادی با چپ سنتی
مذهبی است. به نظرم میرسد باید دست ها را دراز کرد و دست رفقای چپ مدرن را فشرد.
جنبش سبز متعلق به مجموعه ای وسیع از ایرانیان از جمله آنهاست.</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">«چپ واقعی» همان چپی است
که میخواهد از نظر اصلاح طلبان و بزرگان خطوط سیاسی مدافع نظام سرمایه داری «چپ
خوب» باشد. و ملاک «چپ خوب» بودن به خوبی توسط دانشجوی مبارز مسلمان خط امامی سابق
به خوبی در بالا توضیح داده شده است. چپ خوب چپی است که تنها به تضاد استبداد و
آزادی در چهارچوب اندیشهها و افکار لیبرالی معتقد باشد. آلترناتیو سیاسی این چپ
برای جمهوری اسلامی ایران تنها روی کار آمدن جریانات شبهه اطلاح طلب از طریق صندوق
انتخابات است. چپی که باید معتقد باشد «<b>از اندیشه های مارکس و انگلس و لنین جز
استالین چیزی نمیتواند به وجود آید</b>». چپ خوب چپی است که از جنبش عدم تعهد
نفرت دارد و باید رگه هایی از عرب ستیزی داشته باشد. چپ خوب چپی است که نام حملات
نظامی ارتش آمریکا به کشورهای اشغال شده را «دخالت بشر دوستانه» بگذارد. درون جنبش
سبز حل شود و رهبری اصلاح طلبان و لیبرالها بر این جنبش را بپذیرد. هیچ وقت به
قدرت نرسیده و نگاهی نیز به قدرت ندارد. چپ واقعی یعنی چپ خوب و چپ خوب یعنی <b>«چپی
که به ماتریالیسم دیالکتیکی و ماتریالیسم تاریخی اعتقادی ندارد»</b>...<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">چرا به چپ واقعی(چپ خوب
از نظر سیستم سرمایهداری) بها داده میشود؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">نقد مارکسیستی به نظام
سرمایهداری یک نقد ریشهای و رادیکال است. با وضعیت اسفباری که سیستم سرمایه در
بحرانهای پیاپی از سال 1998 تا کنون درگیر آن است جای دفاعی از این سیستم در
مقابل طبقه کارگر و زحمتکشان ایران و طبقات فرودست جامعه باقی نمانده است. مارکسیستها
نباید فرصت کنند که در شرایط موجود اقدام به معرفی آلترناتیو خود به جامعه کنند به
همین خاطر بهترین راه آن است که توجه و تمرکز مارکسیستها را متوجه جای دیگری کرد.
میشود «چپ های واقعی» و «چپها خوب» را به جان مارکسیستها انداخت تا از شدت پرت
و پلا گوئی آنها مارکسیستها تسلط فکری و روانی خود را از دست داده و اقدام به
درگیری با این «چپهای واقعی» و «چپهای خوب» کنند. به این طریق انرژی آنها تحلیل
میروند و فرسوده میشوند. یکی از نمونههای اخیر موارد توضیح داده شده در بالا
درج نوشتهای با عنوان «خداحافظ چپ، سلام بر چپ» بر روی سایت اخبار روز است.
معمولاً وقتی «چپهای واقعی» و «چپهای خوب» نمیتوانند انتظاری که لیبرالها و
جریان اصلاح طلب از آنها دارند به خوبی برآورد کنند و نیروی زیادی از طرف مارکسیستها
معطوف به آنها نمیشود این نوع چپها اقدام به انتخار سیاسی میکنند. از زدن
حرفهای غیر واقعی و بیمعنا گرفته تا فحاشی و اتهام زنی و متلک گوئی، همه نوع هنری
را برای جلب نظر مارکسیستها به خود انجام میدهند. آنها به عنوان آخرین راه حال
اقدام به خود زنی همه جانبه میکنند. مثل حسین فهمیده ضامن نارنجک را می کشند و
خودشان را به میان نیروهای مارکسیست پرتاب می کنند. حربهای که خوشبختانه نسل جوان
اما آب دیده شدهی مارکسیست تا کنون در دام آن نیافتاده است و عامل برهم خوردن
محاسبات «چپهای واقعی» و نیروهای دست راستی شده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">سیستم حاکم چگونه به «چپهای
خوب» بها داده میشود<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">چه معماران امنیتی
جمهوری اسلامی و چه سرشاخههای رسانه های طرفدار سرمایهداری در ایران به خوبی میدانند
تغییر افراد تنها بر اساس کردن کار کردن روی سبک زندگی آنها امکان پذیر است.
"چپهای خوب" معمولا یا پناهنده هستند یا روزنامهنگار هستند یا نویسنده
و مترجم! به همین روی با تعریف استاندارد برای فرم و تعیین خطوط قرمز برای محتوی،
شروع به ایجاد خود سانسوری در خود فرد میشوند. تشویق به سطحی نگری و سطحی نویسی
هرچه بیشتر و تلاش برای در دست داشتن تریبونهای رسمی(قانونی) و یا مجوزهای تدریس
و ترجمه، هویت فرد را دستخوش تغییر میکند. با تکرار کلیشههای بی ارزش، توجه به
محتوی کاملاً کنار گذاشته میشود و پس از مدتی تشخیص یک نیروی چپ از یک ژورنالیست
درجه چندم اصلاح طلب کاری سخت و دشوار میشود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">سیستم حکومتی مجوز حرف
زدن میدهد و رسانه های طرفدار سرمایه داری تریبون میدهند. از این طریق چپ خوب
یعنی چپ دلخواه سیستم و رسانههای طرفدار سرمایهداری، باد می شوند و مطرح میگردند.
همزمان چپ خوب برای برخوداری از این تریبون باید در چهارچوب حفظ نظام موجود <b>بیاندیشد</b>،
بنویسد، فعالیت و زندگی کند و در خدمت وضعت موجود قرار گیرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">سخن
آخر: چرا باید تمیز زندگی کرد؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">گرچه ظهور تکنولوژیهای
جدید عامل ظهور پدیدههایی نظیر «فعال فیس بوکی»، «فعال اساماسی»، «فعال
اینترنی»، «فعال وبلاگ نویس»، «خبرنگار اینترنتی»، «دیدهبان جامعه مجازی» و غیره
شده است اما محاسن زیادی نیز داشته است. امروزه مانند گذشته ارتباط گرفتن با یک
فعال سیاسی با تجربه و آگاه نیاز به دست از جان شستن ندارد و از طریق خطوط اینترنت
ممکن است. کتابهائی که در گذشته باید در نوبت خواندن آن به سر میبردیم و به صورت
فصل به فصل با حروفی ریز و ناخوانا به دست ما میرسید با بهترین کیفیت و به وفور
در اختیار همه جوانان قرار گرفته است. اخبار ایران و جهان در لحظه وقوع در دسترس
همگان است و حجم انبوهی از اطلاعات و دادههای علمی از طریق شبکه جهانی برای
پژوهندگان راهگشاست.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">اما نباید فراموش کرد که
زندگی در دنیای واقعی جریان دارد و مبارزه فقط با اعمال نیروی مادی در دنیای واقعی
منجر به تغییر خواهد شد. در دنیای واقعی پلیس همان پلیس است و شگردهای پلیس همچنان
به اجرا در میآید. کار کردن در فضای علنی دشواریها و قواعد پیچیدهی خاص خودش را
دارد. بسیاری از مواضع سیاسی که از جانب "چپهای واقعی"(= چپ خوب از نظر
نیروهای دست راستی) اتخاذ میشود و در یک نگاه مشخص است که مارکسیسم را نشانه رفته
اند تنها از مسائل فکری و اختلافات ناشی از منافع طبقاتی متفاوت ناشی <b>نمیشود</b>!
وقتی زندگی زیر تیغ دیکتاتوری اسلامی قواعد و احتیاطهای حیاتی مخصوص به خود را
دارد، مبارزه سیاسی در چنین سیستمی نیازی به هوشیاری بالا و ظرافت بسیاری دارد. یک
مبارز سیاسی در ایران باید تمیز زندگی کند. تجربیات زیادی وجود دارد که یک فرد به
دلیل ترس از زندان و ترس از به جریان افتادن پروندههای اخلاقی خود اقدام به
همکاری با نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کرده است. درج مطالب سفارشی ساواک و واواک به
اسم فعالان سیاسی مسبوق به سابقه است. متاسفانه این روزها با شیوع "سبک
زندگی" تبلیغ شده توسط سیستم سرمایهداری، همکاری نیروهای سیاسی با نیروهای
امنیتی و پلیس شیوع پیدا کرده است. مدام تبلیغ می شود که «<b>مقاومت عین حماقت است</b>»،
«<b>لو دادن دیگران و بی مسئولیتی اجتناب ناپذیر است</b>» و «<b>کسی که کار قانونی
می کند نیاز به مخفی کار و مقاومت معمولی هم ندارد</b>»، غافل از اینکه این قربانی
نیست که قانونی بودن با نبودن فعالیت های خود را تغیین می کند. سیستم حاکم موجود
با یا بدون دلیل هر تصمیمی را که بخواهد اتخاذ می کند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"> همانطور که پیش از این گفته شد برای جلوگیری از
تحت تاثیر قرار گرفتن کلیت مطلب توسط جرئیات از ذکر ریز جزئیات مثالهای متعدد و
مستند خودداری میکنیم. و تنها به ذکر سر انگشتی چند مثال ساده بسنده میکنیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در مورد نخست، یک فعال
دانشجوئی در یکی از شهرستانها به چهار
سال زندان محکوم شده است و برای اجرا نشدن این حکم حاضر به همکاری تبلیغی با
نیروهای وزارت اطلاعات ایران شده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در مورد شماره2، از میان
دهها نفر داوطلب مردمی که از جان و دل و بنا به وظیفه انسانی و اجتماعی در حال
کمکرسانی به مردم زلزله زده بودهاند یک روزنامهنگار اینترنتی اقدام به جمع
آوری کمکهای مردمی در حساب بانکی خود کرده است و آنها را به مصارف شخصی خود کرده
است. پلیس فتا وی را شناسایی کرده و به دادسرا معرفی کرده است اما نیروهای وزارت
اطلاعات در پرونده دخول کرده و اقدام به انجام معامله کردهاند. به ازای متوقف شدن
پرونده دزدی و کلاهبرداری اینترنتی، فرد مورد نظر اقدام به نوشتن مطالب و مقالات
متعدد برای تخریب جریان مارکسیستی ایران کرده و میکند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">در مورد شماره3، اعتراف
یک فعال سیاسی به تعدد روابط جنسی همزمان و انجام مصاحبه تلویزیونی در این رابطه
سبب شده است تیم بازجوئی موفق شود اعترافات مکتوب قضایی علیه چند فعال سیاسی دیگر
از وی اخذ کرده و به این ترتیب کاغذبازی قضائی لازم برای احضار و بازداشت این
فعالان سیاسی را پیشاپیش انجام بدهند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">و در مورد شماره4، یک
فعال دانشجوئی برای گرفتن مجوز ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد از اطلاعات
مستقر در ساختمان وزارت علوم، به مدت یک سال و نیم با تیمهای دانشجوئی وزارت
اطلاعات ارتباط تلفنی داشته است و اخبار و اطلاعات روزانه دانشگاه را در اختیار
آنان قرار میداده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">از این دست نمونهها
بسیار است و پرداختن به جزئیات آنها دیوانه کننده است. خلاصه آنکه یک مارکسیست
گرچه لذت زندگی را بسیار بیشتر از دیگران درک میکند اما مارکسیستها در حکومتهای
دیکتاتوری بنا به انتخاب اراده آزاد خود وارد مسیری میشوند که نوعی متفاوت از
زندگی را میطلبد. باید تک به تک دوستان و اطرافیان را مورد بررسی قرار داد و محک
زد. هر ارتباط جدید فردی و اجتماعی قادر است معادلات امنیتی شما را بر هم بزند.
اگر آمادگی هزینه دادن و زندان رفتن را ندارید دست به کاری نزنید که در این موقعیتها
قرار بگیرید. از مسائل خصوصی زندگی خود مانند ارتباط جنسی و مجالس عیش و نوش، عکس
و فیلم نگیرید چرا که ممکن است به دست دیگری بیافتد. فراموش نکنید که زندگی تحت
فشار شدید سیستم پلیسی در یک دیکتاتوری، اثرات زیان بار روحی و روانی بر روی همه
افراد جامعه دارد به همین خاطر پیش از شروع فعالیت سیاسی مشترک با هر فرد ابتدا
مدتی با او زندگی کنید و معاشرت غیر سیاسی کنید و تعادل روحی و روانی وی را بسنجید
چرا که دوست و همکار امروز شما میتواند به راحتی به مخالف و دشمن شما تبدیل شود و
با انبوهی از اطلاعات امنیتی علیه شما، در مقابل شما قرار گیرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">معاشرت مداوم و مستمر با
نیروهای سیاسی لیبرال، نئولیبرال و اسلامیستهای اصلاح طلب امکان درز و نشت
اطلاعات خصوصی و امنیتی شما را صد چندان میکند. نوشیدن مشروب یا استعمال مواد
مخدر مانند <b>بنگ</b> و <b>علف</b> که این روزها در جمع سیاسیون جوان باب شده است
عامل از بین رفتن هوشیاری و فعال شدن ناخودآگاه شماست. در حالت مستی یا نشئگی شما
کنترل کامل و درستی روی خود ندارید. به راحتی تخلیه اطلاعاتی میشوید و امنیت خود
و دوستان و همفکرانتان را به خطر خواهید انداخت. ما موعظه اخلاقی برای عدم استفاده
از مواد مخدر ارائه نمی کنیم. نکته مورد اشاره ما عقلی و امنیتی است. تنها گوشزد
می کنیم که تجربه نشان داده است معتادان به مواد مخدر معمولا در کمتر از 24 ساعت
(و حداکثر 48 ساعت) در ازای دریافت مواد مخدر با پلیس و نیروهای اطلاعاتی همکار میکنند.
بسیاری از نیروای لیبرال و اصلاح طلب که حاضر به مصاحبه تلویزیونی در زنان می شوند
زیر فشار روابط بی حساب و کتاب فردی و وابستگیهای اشاره شده در بالا هستند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"> تجربه گراهای امنیتی امثال قوچانی در نشریات
نفتی به نیروهای اطلاعاتی در رابطه با نیروهای مارکسیست و چپ نشان داده است دوستی
و معاشرت به نیروهای دست راستی، "دوستی خاله خرسه" است. در این زمینه
نیز پند اخلاقی ارائه نمی کنیم تنها تاکید داریم انسان عاقل با رقیب سیاسی و دشمن
طبقاتی خود همکاسه نمیشود و خود را در معرض نشت اطلاعات و اسرار فردی و گروهی
قرار نمیدهد. در اینترنت به هویتهای ناشناس اعتماد نکنید و با برقراری روابط
کنترل نشده در شبکه های اجتماعی نوشتههای مکتوب به دست دیدبانان دستگاه امنیتی
ندهید. یادتان باشد نوشته های فیس بوک شما جزء استاد مکتوب و حقوق دستهبندی میشود.
اگر ناخواسته در مطالبی تگ می شوید به یاد داشته باشید فهماندن عمل تگ شدن به یک
قاضی دادگاه انقلاب امری محال و شبیه به نصب سیستم عامل لینوکس بر روی چرتکه است.
اگر دوستانی دارید که نمی خواهند روابط اینترنتی خود را بر روی شبکههای مجازی
کنترل کنند در ورد آنان قاطعانه تصمیم بگیرید. فراموش نکنید جمهوری اسلامی بدون
فکر و برنامه به هیچ فرد و گروهی مجوز قانونی انجام هیچ نشست و جلسهای را نمیدهد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";">یادتان باشد در ظاهر
قوانین مذهبی بر ایران حاکم است بنابراین سعی کنید کوچکترین بهانهای به دست پلیس
و دستگاه قضائی ندهید. تمیز زندگی کنید. یعنی از همه لذتهای انسانی استفاده کنید
بی آنکه رد و مدرکی برای بازخواست به دست شحنهگان بدهید. یادتان باشد هر پروندهای
از این نوع، دست شما را زیر ساتور حکومت قرار میدهد و شما ممکن است خواسته یا
ناخواسته تبدیل به همکار دستگاه امنیت شوید. اگر رعایت مسائل امنیتی برای شما
استرسزا است یا شرایط تحمل زندان را ندارید سعی کنید از فضای رسانه، اینترنت و به
خصوص موبایل دوری کنید و با نام واقعی خودتان اقدام به نگارش مطلبی نکنید. این
روزها کسانی اقدام به زدن جنبش مارکسیستی از درون یا پهلو میکنند که به دلیل رعایت
نکردن همین نکات ساده مجبور به همکاری با دستگاه پلیسی هستند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br />نویسندگان:</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="color: #333333; font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">پروانه. م – <span style="color: #333333;">تورنتو</span><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سیاووش خاوران – <span style="color: #333333;">لاهیجان</span><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">محسن یوسفی اردکانی<span style="color: #333333;"> - تهران<br /><br />دریافت نظرات:<o:p></o:p></span></span></b></div>
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span dir="LTR" style="background-color: white; font-family: Tahoma, sans-serif; line-height: 115%;"><span style="font-size: large;">mohsen.ardakanii@gmail.com</span></span></b><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span dir="LTR" style="background-color: white; font-family: Tahoma, sans-serif; line-height: 115%;"><span style="font-size: large;"><br /></span></span></b></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/07277407854797022321noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4538053990585205938.post-85888728684506335572013-05-29T12:00:00.000-07:002013-07-16T03:50:41.451-07:00فرهنگ مشترک دقیقه نودی مردم و حکومت<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<br /></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>چرا بر خلاف تصور همگان در انتخابات ۹۲ تقلب نشد؟<span id="more-41948"></span></strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
در آخرین روزهای قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم در ایران کشمکشهای سیاسی و نظری شدیدی بین طرفداران شرکت در انتخابات و عتتقدان به تحریم این انتخابات در جریان بود. صرف نظر از میزان کمیت و کیفیت این ادعا، نکته مشترک در میان هر دو گروه شرکت کننده و تحریمی، پیشفرض قرار دادن وقوع تقلب حکومت در نتیجه نهائی انتخابات بود. بعد از اعلام نتایج نهائی انتخابات توسط وزارات کشور این پیش فرض به کلی با چالش روبهرو شد و سردرگمی زیادی برای سیاسیون ایران پدید آورد.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
این نوشته قصد دارد تا با بررسی وضعیت داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی و سنجش فایده و هزینه رهبر و هسته اصلی قدرت در این نظام از پیروزی یا شکست حسن روحانی در انتخابات به ارائه پاسخی به سوال بالا اقدام کند.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>آیا در انتخابات ۱۳۸۸ تقلب شد؟</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
بنا به <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA_%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_(%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B8)" style="color: #994444; text-decoration: none;">استنادات متعدد</a> میتوان ادعا کرد که انتخابات در سال ۱۳۸۸ تقلب شده است. عدهای بر این باورند که انتخابات باید به دور کشیده میشد. گرچه این گروه خود اعتراف میکنند با توجه به عوام فریبی گسترده محمود احمدینژاد از طریق حربههائی مانند سهام عدالت و همچنین عدم اعتقاد اصلاح طلبان ایران به نیروی به جز طبقه متوسط شهری، پیروزی موسوی بر احمدی نژاد در دور دوم انتخابات را نمی توانیم قطعی تصور کرنیم و احتمال پیروزی خفیف احمدینژاد بر موسوی وجود داشت.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
دسته دوم اعتقاد دارند که آقای احمدینژاد بر آقای موسوی پیروز شده اما رای آقای احمدی نژاد بسیار بیشتر از میزان واقعی خود اعلام شده است. یک توجیه منطقینیز برای این ادعا وجود دارد. پیروزی آقای احمدی نژاد میتوانست برای آقای خامنهای و کانونهای مرکزی قدرت در ایران یک تیر و دو نشان باشد. با افزودن بر تعداد آرای آقای احمدی نژاد به میزان بیشتر از رای دور دوم آقای خاتمی، حکومت میتوانست ادعا کند (و ادعا کرد) که گفتمام اصلاحات به پایان رسیده است و اکنون مردم ایران با رای بیشتر به آغاز گفتمان دیگری رای دادهاند. سایت محسن رضائی نیز در خبری که سریعاً آنرا حذف کرد اعلام نمود احمدی نژاد نواری در اختیار دارد که نشان میدهد سران جمهوری اسلامی به میزان ۸ میلیون بر رای او افزودهاند.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>آیا خطر وقوع تقلب در انتخابات ۱۳۹۲ واقعی بود؟</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
تعدادی از ژورنالیستهای تیم رسانهای اصلاح طلبان<strong><span style="text-decoration: underline;"> بعد از</span></strong> اعلام نتایج نهائی ادعا میکنند در صورت کشیده شدن انتخابات به دور دوم باز هم آقای روحانی پیروز قطعی انتخابات میبود اما <strong><span style="text-decoration: underline;">قبل از</span></strong> اعلام نتایج نهائی، این تحلیل در بین خوش بینترین طرفداران آقای روحانی نیز وجود نداشت و پیگیری اظهار نظر فعالان سیاسی و بدنه رای آقای روحانی نشان میداد که کشیده شدن انتخابات به دور دوم را نشان دهنده عزم حکومت برای تقلب در انتخابات میدانستند و اکثراٌ بر این عقیده بودند که در دور دوم آقای روحانی شانسی برای پیروزی در دور دوم را ندارد.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
نمیتوان با ارزشها و معیارهای دوگانه دست به تحلیل از شرایط پیرامونی و واقعیتهای مشخص زد و انتظار داشت که خطا و اشتباهی صورت نگیرد. باید به نتیجه و جمعبندی رسید که نظام جمهوری اسلامی ایران و حلقه مرکزی قدرت در این نظام به محوریت شخص آقای خامنهای اعتقاد و ابراز لازم برای دستکاری نتیجه انتخابات مختلف در ایران را دارد یا خیر! اگر چنین اعتقادی در جمهوری اسلامی وجود ندارد و از منظر حاکمان جمهوری اسلامی هدف وسیله را توجیه نمیکند، بررسی مسئله تقلب حکومت در انتخابات فاقد معنی و بی ارزش میشود. همچنین ادعای تقلب حکومت در انتخابات سال ۱۳۸۸ که به مدت چهار سال کلیه مناسبات داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داد دروغی بیش نبوده است.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
اما اگر به ادعای مردم معترض ایران در سال ۸۸ و ۸۹ باور داشته باشیم و شیوه جدید شمارش آرا و اعلام نتایج رادر قیاس با آنچه در انتخابات ۱۳۸۸ روی داد دلیلی بر وقوع تقلب در دوره پیشین در نظر بگیریم به صورت خودکار اعلام کردهایم که حکومت ایران به آرای مردم وفادار نیست. بنابراین این سوال مطرح میشود که <strong>چرا نتیجه نهائی نشان دهنده عدم تقلب تاثیرگذار حاکمیت در سرنوشت انتخابات است؟</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>بررسی نقش احتمال مقاومت احمدینژاد در برابر رهبر ایران</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
پاسخ این سوال نمیتواند محمود احمدینژاد باشد اما نمیتوان به تاثیر وزارت کشور کابینه او اهمیت نداد. رئیس دولتی که اعتبار سیاسی رهبر جمهوری اسلامی را با سرنوشت خود گره زده است در ماههای اخیر بارها و بارها با عملکرد و موضع گیری خود رهبر جمهوری اسلامی را به مخاطره انداخته است. مجری انتخابات در ایران وزارت کشور است و دسترسی مستقیم وزارت کشور به نتایج صندوقها در شهرها و روستاهای کشور غیر قابل انکار است. ریسک تقلب حکومت در مقابل چشمان دولت احمدینژاد که افکار عمومی هرلحظه از منتظر یک جنجال سیاسی از طرف اوست بسیار بالاست.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<a href="http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2752960" style="color: #994444; text-decoration: none;">رای دادن</a> احمدینژاد <a href="http://www.asriran.com/fa/news/279659" style="color: #994444; text-decoration: none;">با تاخیر</a> و تنها دقایقی قبل از اتمام مهلت قانونی رایگیری،انتشار خبر قهر کردن مجدد و <a href="http://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2013/06/14/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82-%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B8%D9%87%D8%B1.html" style="color: #994444; text-decoration: none;">اعزام هیئتی</a> برای راضی کردن او به رای دادن <strong><span style="text-decoration: underline;">شاید</span></strong> دلیلی بر آن باشد که محمود احمدینژاد و تیم وفادار به او بی سر و صدا از پروسه انتخابات کنار گذاشته شدهاند و <strong><span style="text-decoration: underline;">شاید</span></strong> هم کارشکنیهائی از جانب او صورت گرفته باشد. خبر عدم تبعیت بعضی وزرای کابینه از دستورات احمدی نژاد(مانند ویر علوم و غیره)، نزدیکی وزیر کشور به عنوان یک نظامی نزدیک به رهبری جمهوری اسلامی و انزوای احمدی نژاد در بین اصولگرایان و حامیان سابق، هشدار پیشاپیش مهرههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی به احتمال کارشکنی احمدینژاد در انتخابات و …، استدلالاتی در تایید نظر کنار گذاشته شدن احمدینژاد از جریان کارهای اجرائی انتخابات است. به هر روی در مورد نقش احمدینژاد در حفاظت از آرای مردم یا ایزوله کردن انتخابات در برابر دخالت محمود احمدی نژاد فعلاً خبر تعیین کنندهای در دست نیست و باید منتظر اخبار و افشاگریهای پسا انتخاباتی ماند.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>نفع مشترک مردم و حکومت</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
تعداد تحریمهای سیاسی و اقتصادی وضع شده علیه ایران از سوی جامعه جهانی و کشور ایالات متحده آمریکا به قدری زیاد شده است که کسی نمیتواند بدون تحقیق و دقایقی تامل لیست کاملی از همه آنها ارائه دهد. در گذشته وقتی صحبت از تحریم میشد حاکمان جمهوری اسلامی بلافاصله از ناکارآمدی تحریم ها صحبت میکردند و در اظهار نظرهای متعدد و یک شکل که گوئی از روی متنی مشترک خوانده میشد ادعا میکردند “تحریمهای نه تنها اثر نداشته که باعث پیشرفت کشور نیز شده است”. وسعت و شدت تحریم های جدید وضع شده علیه دولت ایران اما از جنس دیگری است. میزان فشار به حدی است که افراد زیادی از داخل نظام به تاثیر آنها اعتراف کردهاند. احمدینژاد در چند نوبت این تحریم ها را دلیل ناکارآمدی دولت خود معرفی کرده و حتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری (به جز جلیلی و حداد عادل که ادعا کردند کشور مشکل جدی ندارد و وجود تحریمها را لازم و باعث افتخار میدانستند) به اثر این تحریم ها اشاره کردند و شعارهای انتخاباتی با موضوع رفع آنها مطرح کردند.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
پیروزی آقای روحانی از منظر مردمی که به او رای دادهاند به معنی خستگی اکثریت جامعه از “بحران معیشت”، “گرانی”، “تورم”، “بیکاری” و “خفقان سیاسی” است. آقای روحانی در این میان تنها نیست. رای به محسن رضائی، ولایتی و غرضی نیز رای به پایان گفتمان احمدینژاد و سعید جلیلی چه در عرصه اقتصادی و چه در زمینه مواضع بین المللی و پرونده هستهای است. البته رای به آقای روحانی این تفاوت را با رای به محسن رضائی، ولایتی و غرضی دارد که رای دهندگان به حسن روحانی احتمالاً ریشه بسیاری از مشکلات را در تحریمهای اقتصادی وضع شده علیه ایران میبینند که به شدت روی زندگی مردم تاثیر گذاشته است. رای دادن به آقای روحانی رای دادن به تغییر در مسیر مذاکرات هستهای است. این رای برای حاکمیت نیز مفید است. تغییر در سیاستهائی که جمهوری اسلامی را در بدترین وضعیت تاریخ خود قرار داده و جایگاه این نظام را از یک قدرت منطقهای به نظامی در حال فروپاشی و خطر حمله نظامی تقلیل داده است بسیار ضروری است. در بدترین حالت این رای میتواند برای جمهوری اسلامی زمان بخرد و اندکی بر ذخائر بحرانی کالا و تجهیزات رژیم در صورت بسته شدن مجدد کانالهای ارتباط بین المللی بیافزاد.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<br /></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>ضرورت وجود یک پایان سودمند بر هشت سال اصولگرائی</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
پیروزی آقای روحانی از منظر عدم دخالت آقای خامنهای در انتخابات نیز دارای معانی مهمی است.<br />آقای خامنهای در هنگام رای دادن پای صندوق شماره ۱۱۰ در اظهار نظر عجیبی گفت: «در بین حضراتی که نامزد انتخابان ریاست جمهوری هستند، یک نفر به نظرم رسید و انتخاب کردم و به کسی هم تا الان نگفتهام و حتی خانواده و فرزندان من نیز مطلع نیستند که من به چه کسی رای دادهام». خامنهای همچنین خطاب به مسئولان برگزاری انتخابات گفت: «یک توصیه به مسئولان صندوقها و بازشماری و قرائت آرا دارم. اینها بدانند رای مردم امانتی است در دست آنها و حقالناس است. حفظ امانت در این مساله حقالناس و در نتیجه آدم باید بیشتر رعایت کند، چراکه خروج از حقالناس سختتر از خروج از حقالله است».</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
شاید این اظهار نظر نیز از جنس حرافیها و حرفهای منبری و همیشگی رهبران جمهوری اسلامی باشد اما دو نوشته بر روی توئیتر رسمی خامنهای بعد از ساعت ۱۳ عصر روز شنبه توجهات را مجدداً به خود جلب میکند. در نوشته اول عنوان شده که: «سال۸۸ شور و هیجان بود منتها همراه با فحش و فضیحت! در این انتخابات شور هست اما بىاحترامى نیست. این خیلى با ارزش است؛ در چهار سال اینقدر پیشرفت داشتیم». نوشته دیگر نیز با این شرح است که «بحمدالله روال انتخابات تاکنون خوب بوده. یکى از نکات مثبت این انتخابات وجود گفتمان قانونگرایى است. مردم از بىقانونى در سال ۸۸ لطمه دیدند».</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
می توان ادعا کرد که رهبر جمهوری اسلامی به خرج و هزینه مردم ایران دست به تغییر تاکتیک زده است. او از موضع یک رهبر بی طرف، به رای مردم احترام گذاشته است. بسیاری رای دهندگان به حسن روحانی به شوخی یا جدی، بدون اینکه از فرد یا نهاد خاصی نام ببرند از اینکه در انتخابات تقلب نشده است از فرد یا نیروی مجهولی سپاسگزار هستند. در میان جوانان خوشبینی پیدا شدهاند که موضوع تقلب در انتخابات گذشته را نیز زیر سوال بردهاند! زمینه برای فراموش شدن هشت سال نکبت بار دوره احمدینژاد آماده شده است. گویی حکومت و مردم با هم تصمیم گرفتهاند که به یکی از سیاهترین دورانهای سیاسی ایران پایان دهند و آنرا به فراموشی بسپارند اما حکومت برای پیمانکار مخصوصی برای این کار در نظر گرفته است. حسن روحانی اصولگرای دیروز، اعتدال گرای امروز و رهبر و امید فعلی جریان اصلاحات در ایران است. او همان فردی است که در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۷۸ بعد از واقعه ۱۸ تیر(کوی دانشگاه) <a href="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920319000749" style="color: #994444; text-decoration: none;">سخنرانی نمود</a> و دانشجویان به شدیدترین شکل ممکن تهدید به قلع و قمع کرد. او همچنین کسی است که درباره اعتراضات مردمی روز ۲۵ بهمن <a href="http://www.csr.ir/Center.aspx?lng=fa&subid=-1&cntid=2286" style="color: #994444; text-decoration: none;">گفته است</a>: «در روز ۲۵ بهمن عده معدودی به بهانه حمایت از مردم مصر و تونس به خیابانها آمدند که اتفاقاً در شعارهای آنها حمایتی از مردم مصر و تونس به چشم نمیخورد و متاسفانه با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهرهبرداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ضدانقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف ایران شدند. در واقع این حرکت ضداسلامی و ضد ملی، از یک سو میخواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز ۲۲ بهمن را تحتالشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیلهای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد. در حالی که مردم در روز ۲۲ بهمن به شکلی کاملاً با شکوه حمایت خود را از حرکتهای آزادیخواهانه در منطقه اعلام کرده بودند، اقدامات نابخردانه و فتنهگرانه صورت گرفته در روز ۲۵ بهمن تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود. به دنبال این موضوع متأسفانه ما شاهد بودیم که رسانههای خبری در سطح جهانی بهجای توجه دادن به رویدادهای مهم منطقه که بیش از همه برای آمریکا و اسرائیل نگران کننده بود، توجه مردم جهان را به سمت رویداد کوچکی جلب کردند که بیش از همه موجبات خشنودی آمریکا و اسرائیل را فراهم کرده بود. حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام نماید. »</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>نشانههای اعتماد</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
نشانههائی نیز از خوشحالی روی کار آمدن حسن روحانی در اردوگاه اصولگرایان دیده میشود. ناصر اعتمادی در واکنش به نتایج اولیه اعلام شده توسط وزارت کشور، بر روی سایت محسن رضائی نوشته است: «شکست اصولگرایی در انتخابات دیروز از نان شب هم واجب تر بود. زیرا، اصولگرایی جریانی ناکارآمد است هر چند انتظار دارد که برغم این ناکارآمدی مردم فوج فوج به آن اقبال نشان بدهند…مردم با رأی خود نشان دادند که خواستار زندگی خوب و خسته از شعار و نوسانات دائمی هستند».</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
احمد توکلی نماینده معروف مجلس شورای اسلامی ایران نیز پیشقدم شده است و در یکی از نخستین واکنشها از دورن نظام نسبت به نتایج اولیه انتخابات در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است: «انتخابات سرآغاز دوره ای جدید برای جبران آسیب های ۸ سال اخیر خواهد بود…مطمئن هستم همانطور که انتخابات تا این لحظه پیش رفته با درایتی که در آقای روحانی و سایر نامزدها سراغ دارم این انتخابات به خوبی پایان خواهد یافت و سرآغاز دورهای جدید برای جبران آسیب هایی که در سالهای گذشته به خصوص ۸ سال اخیر ایجاد شده خواهد بود».</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
انتخاباتی که نتیجه آن رای ۵۰ درصد از شرکت کنندگان به پایان اصولگرائی است و با شادی مردم همراه شد، سودمندترین و کم هزینهترین راه برای کسب دوباره مشروعیت نسبی در عرصه سیاست خارجی برای جمهوری اسلامی و بیرون رفتن رهبر ایران از زیر بار مسئولیت مستقیم حمایت از محمود احمدی نژاد به نظر میرسد.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<strong>حساب هزینه و فایده از منظر علی خامنهای</strong></div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
باید بررسی کرد که عدم جلوگیری خامنهای از پیروزی حسن روحانی چقدر برای او ریسک دارد؟ حسن روحانی در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۱ در خبری که آن زمان مورد توجه واقع نشد اعلام کرده بود که <strong>«</strong><strong>به محضر رهبر انقلاب خبر میدادم و نظر مقام معظم رهبری را در خصوص شرکتم در انتخابات پرسیدم و ایشان اظهار داشتند بنا ندارند از هیچ فرد و گروهی حمایت کنند و هرکس را شورای نگهبان تایید کرد میتواند وارد انتخابات شود»! </strong>همچنین روحانی در آن تاریخ در خصوص فعالیتهایش در زمان ریاست بر شورای امنیت ملی گفته بود:« ۶۰۰ صفحه خاطرات نوشتم ولی یک صفحه جواب هم از کسی دریافت نکردم . میتوانم در زمان تبلیغات انتخاباتی <strong>از خود و عملکردم در خصوص مسائل مذاکرات هسته ای دفاع کنم</strong>»!</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۲ حسن روحانی در جمع تعدادی از مردم منطقه فلارد از توابع استان چهارمحال و بختیاری درباره روابط خارجی و پرونده هستهای ایران گفت: «ما زیر بار زور و تحقیر نمیرویم، اما در عین حال اهل جنگ و دعوا و ستیز با جهان نیستم. هر دولتی به حقوق مردم ما احترام بگذارد، آماده تعامل با آن هستیم چراکه در دنیای امروز نمیتوان دور کشور دیوار کشید»! روحانی در سخنرانی “فلارد” گریزی هم به نیروهائی که قرار است در کابینه خود وارد کند زده و گفته بود:« با دعواهای بیجا، <strong><span style="text-decoration: underline;">جناحبازی</span></strong> و پنجه در صورت هم انداختن، استعدادهای کشور تلف میشود و به جایی نمیرسیم لذا همه کسانی که عاشق این کشور و مردم هستند و شایستگی خدمت دارند، باید بتوانند بر مسندهای مدیریتی بنشینند.»</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
حسن روحانی بعد از پیروزی در انتخابات نیز پالسهای همکاری و طبعیت از رهبری را ارسال کرد. او در جریان <a href="http://shomalart.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1_%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/2-%D8%B3%D8%A7%D9%8A%D8%B1_%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/1460-%D9%85%D8%AA%D9%86_%D9%83%D8%A7%D9%85%D9%84_%D9%88_%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%8A_%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA_%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%8A_%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1_%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%8A_%20%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF_%D9%81%D9%8A%D9%84%D9%85" style="color: #994444; text-decoration: none;">اولین کنفرانس خبری</a> خود در پاسخ به خبرنگار فرانسوی که پرسید: آیا حاضر به <strong>تعلیق غنی سازی</strong> هستید؟ ” گفت: «دیگر آن دوره گذشته است».</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
روحانی همچنین در پاسخ به خبرنگار تسنیم که پرسید: «اگر ۵+۱ تعلیق غنی سازی را پیشنهاد دهد آیا میپذیرید؟ نظرتان راجه به مذاکرات آلماتی و فردو چیست؟»، گفت: «موضوع هسته ای صرفا راه حل مذاکراتی دارد و تهدید و تحریم موثر نیست. از تجربیات گذشته استفاده میکنیم. انچه مسلم است حقوق مسلم مردم ایران مد نظر دولت آینده خواهد بود و خواهیم کوشید تحریم ها را بر داریم. فردو هم یک مساله جزئی است که درباره اش بعد میتوان حرف زد».</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
به نظر میرسد سیاست حسن روحانی با علی خامنهای هماهنگ است و به همین دلیل همانطور که یک به یک نامزدهای ریاست جمهوری را جلوی دوربین صدا و سیما آوردند تا قبل از ثبت نام در انتخابات قول بدهند به نظر شورای نگهبان و به قانون پایبند خواهند ماند و حوادثی مانند حوادث سال ۸۸ را کلید نخواهند زد، بعد از اعلام نتایج نیز نامزدهای اصولگرا به جلوی دوربین صدا و سیما آورده شده و پیروزی حسن روحانی را به او تبریک گفتند. حمایت بسیاری از روحانیون پر قدرت و صاحب نفوذ از میان تندورترین اصولگرایان و مهرههای باقی مانده حزب جمهوری اسلامی، ارتش ایران و سپاه پاسدارن نیز نشان دیگری از عدم هراس حاکمیت از پیروزی حسن روحانی است. در بیانیه سپاه تأکید شده است: سپاه پاسداران آمادگی همه جانبه خود را برای تعامل و همکاری با دولت آینده <strong>“<em>در چارچوب مأموریتها و وظایف قانونی محوله</em></strong>” اعلام میدارد. (<a href="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920326000110" style="color: #994444; text-decoration: none;">منبع</a>)</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
از آنجا که تلاشی برای <a href="http://www.ghadiany.ir/?p=19524#comments" style="color: #994444; text-decoration: none;">توجیه بدنه</a> طرفداران اصولگرایان و وفاداران به رهبر ایران صورت نگرفته به نظر میرسد تصمیم خامنهای برای عدم تغییر در نتیجه انتخابات در حین وقایع پس از ثبت نام کاندیداها اتفاق افتاده است. میتوان ادعا کرد این تصمیم در همان بازه زمانی که وزارت کشور، مردم ایران و جهان را در انتظار اعلام نتایج انتخابات نگه داشته بود اتفاق افتاده است.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
آقای دهقان سخنگوی حزب عدالت و توسعه <strong><span style="text-decoration: underline;">قبل از</span></strong> ثبت نام کاندیداها در پاسخ به سوالی درباره نظرسنجیها درخصوص کاندیدهای احتمالی انتخابات <a href="http://www.soroushnews.ir/18171-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%82%D8%B7%D8%B9%DB%8C-%D8%B4%D8%AF" style="color: #994444; text-decoration: none;">گفته بود</a>: «فرهنگ ایرانیان <strong><span style="text-decoration: underline;">فرهنگی دقیقه نودی</span></strong> است و این را در انتخابات ریاست جمهوری قبلی نیز نشان دادهاند که نمونه آن پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ و آقای احمدینژاد در سال ۸۴ است». بعید نیست تصمیم علی خامنهای و هسته اصلی قدرت در ایران نیز درباره حسن روحانی در دقیقه نود گرفته شده باشد. تصمیمی که با توجه به استقبال جامعه جهانی فعلاً موثر واقع شده است.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
با توجه به مواضع سپاه پاسداران بر روی سایت فارس نیوز قبل از انتخابات و چرخش آشکار این قدرت نظامی- اقتصادی در بیانیه خود بعد از انتخابات، این ادعا عقلانی به نظر میرسد که با توجه به وضعیت وخیم اقتصادی و بینالمللی جمهوری اسلامی، وضع زنجیره پیدرپی تحریمهای جدید علیه ایران در آمریکا، رو به پایان بودن بحران سوریه، قوت گرفتن خطر حملهنظامی و دپوی نیروهای نظامی آمریکا و متحدان نظامی- اقتصادیاش در خلیج فارس و اطراف مرزهای ایران و از همه مهمتر ترس از تکرار اعتراضات مردمی مشابه سال ۸۸ و ۸۹ ، در آخرین لحظات خامنهای و هسته مرکزی قدرت در ایران به تغییر تاکتیک تن داده باشند. نکته مهم در این میان آن است که نباید فراموش کرد اکنون بار مسئولیت مستقیم نتایج پرونده هستهای از دوش رهبر ایران _به واسطه منسوب بودن سعید جلیلی به او و حمایت مستقیم رهبر ایران از دولت احمدینژاد_ اندکی کاسته شده است و مقداری از مسئولیت همه نابسامانیهای آینده در ایران به واسطه جشن خیابانی مخالفان و منتقدان حکومت و واگذاری قدرت از سوی جریان اصولگرایی، متوجه خود مردم منتقد و یا مخالف نظام شده است.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
خامنهای دیگر به شکل سال ۱۳۸۸ نمی توانست در انتخابات اعمال نفوذ کند چرا که کانونهای قدرت در جمهری اسلامی اکنون چند پاره است و باندهای نظامی-امنیتی-اقتصادی بر سر منافع مادی خود در جدال با یگدیگر هستند. یکپارچگی سال ۱۳۸۸ در بین اصولگرایان و باندهای قدرت درون ساختار نظام وجود نداشت و بازی برد-برد خامنهای با حسن روحانی نشان داد که تضاد در بین نیروهای داخلی قدرت بسیار شدید و جدی است.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به معنای واقعی کلمه، <strong>تبدیل تهدید به فرصت</strong> برای جمهوری اسلامی بود. درست در هنگامی که تحریمهای بین المللی اقتصاد ایران را در سرازیری تند فروپاشی قرار داده، دولت دیگر قادر به تامین نقدینگی لازم برای پرداخت یارانه به اقشار پائین دست جامعه نبود، تهییه کالا برای تامین مایحتاج مردم و مقابله با تورم حاصل از نقدینگی وجود نداشت و رکود اقتصادی هر لحظه بر میزان بیکاری میافزود، حسن روحانی سر راه علی خامنهای و جمهوری اسلامی قرار گرفت. طائب زمانی گفته بود که «اگر اعتراضات سال ۱۳۸۸ به جنوب تهران میرسید ما باید چمدانهای خود را میبستیم و فرار میکردیم». چندین تن از فرماندهان سپاه و نیروهای امنیتی هم در سال گذشته هشدار داده بودند که با وضعیت فعلی اقتصادی «شوروش گرسنگان در راه است». درست است که رای حسن روحانی فعلاً در دوگانه غیر واقعیِ دموکراسی/ استبداد سنجیده میشود اما کارکرد آن برای جمهوری اسلامی، تاخیر در شورش گرسنگان و بقای بیشتر سیستم است.</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
</div>
<div dir="RTL" style="background-color: white; color: #333333; direction: rtl; font-family: tahoma, Verdana, Arial, sans-serif; font-size: 12px; line-height: 19.5px; padding: 0px 0px 10px; text-align: justify;">
<b>محسن یوسفی اردکانی<br /><a href="mailto:mohsen.ardakanii@gmail.com" style="color: #994444; text-decoration: none;">mohsen.ardakanii@gmail.com</a></b></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/07277407854797022321noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-4538053990585205938.post-86828921971360994552010-04-21T12:00:00.000-07:002013-07-16T04:04:10.456-07:00«طرح بحثی» برای ارائه یک تحلیل طبقاتی<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><b><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>«طرح بحثی» برای آغاز تدوین و ارائه ی تحلیل جامعی
از وضعیت ایران </b><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">• احمدی نژاد در سه سال آینده خواهد کوشید
مانع از اعمال فشار به طبقات پائین جامعه شود و در عوض فشار سنگینی را به طبقه ی متوسط
شهری وارد خواهد آورد. طبقه متوسط شهری امنیت اقتصادی خود را از دست خواهد داد و اجازه
ی اعتراضات خیابانی مستمر و طولانی از این طبقه گرفته خواهد شد. طبقه ی متوسط شهری
نیاز به همراهی پیدا خواهد کرد تا بتواند در اتحاد با آن وارد یک اعتراض اقتصادی به
دولت احمدی نژآد شود اما احمدی نژاد پیشاپیش راه طبقه ی متوسط شهری برای اتحاد با طبقه
ی کارگر و زحمتکشان ایران را می بندد ...<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">***<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">قبل از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری
در ایران عده ای به درستی بر این عقیده بودند که مهمترین دستاورد این انتخابات برای
مردم _ و به خصوص طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران _ درگیری لایه های مختلف بورژوازی
ایران و به تبع آن جناحهای سیاسی ای است که نمایندگی این لایه ها را در ساختار سیاسی
حکومت به عهده دارند. زمان به خوبی وظیفه ی اثبات این ادعا را بر عهده گرفت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">اکنون هم بسیاری از نیروهای سیاسی و تحلیلگران
ایران بی توجه به این نکته که این انتخابات در زیر بنا و روبنای خود به یک جنگ تمام
عیار اقتصادی بین جناح های قدرت تبدیل شده است، وارد مسیر نادرستی در شناخت و تحلیل
مسائل ایران شده اند . مسیر نادرستی که زمان در آن با گذشت خود بیش از آنکه درستی و
نادرستی مسائل را روشن کند ارزش و اهمیت خود را در آن به رخ خواهد کشید. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">شکی نیست که دولتهای پیشین این حکومت همیشه
سعی داشتند تا به هر طریق ممکن هزینه ی لازم برای ارائه ی سوبسید به کالاها و خدمات
کلیدی مانند آب، برق، گاز، نان، بنزین و ... و تامین نسبی کالاها و خدمات پایه از رویارویی
مستقیم با مردم و به خصوص طبقات پائین جلوگیری کنند و حاشیه امنیت لازم را برای خود
و نظام فراهم کنند اما به یکباره و در میانه ی اعتراضات به نتیجه ی انتخابات ریاست
جمهوری، بحث و جدل پیرامون طرحی بالا می گیرد که آغاز سیاستی نو در حوزه ی اقتصادی
است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">دولت احمدی نژاد که به دلیل مواضع پوپولیستی
خود _ به عمد یا از روی نا آگاهی _ توسط جریانات لیبرالی و راست دارای افکار و نظرات
"چپ" معرفی می شود راست ترین سیاست ها را در حوزه ی اقتصاد پیش می گیرد و
دست به اقداماتی می زند که حتی دولت هاشمی رفسنجانی نیز نخواست و یا نتوانست به اجرا
در آورد. در مهمترین این اقدامات با اعمال سهمیه بندی بنزین، مقدمات آزاد سازی نرخ
سوخت را فراهم نموده و سپس طرح هدفمند کردن یارانه ها را مطرح کرد. بی شک اعتراضات
گسترده ی خیابانی به نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری عامل مهمی بود که اجرای طرح هدفمند
کردن یارانه ها را با سرعت بیشتری به جلو راند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">طبقه ی متوسط شهری _ که از مدتها پیش اصلاح
طلبان آنرا به عنوان هدف (مخاطب) خود معرفی می کردند _ وارد یک اعتراض خیابانی شده
و با دولت محمود احمدی نژاد وارد یک منازعه جدی، نسبتا طولانی مدت و تا حدودی خشن شد.
اصلاح طلبان مدتها کوشیده بودند که طبقه ی متوسط شهری را فربه تر کنند و پایگاه قدرت
خود را در میان آنان قرار داده بودند. اصلاح طلبان نه عقیده ای به هدف قرار دادن طبقات
پائین جامعه داشتند و نه توانایی و امکاناتی برای هدف گیری این قشر از جامعه؛ بنابراین
طیفی که احمدی نژاد نمایندگی سیاسی آنرا بر عهده داشت با استفاده ی گسترده از امکانات
دولتی و نیز امکانات سنتی حکومت توانست این اقشار را با خود همراه کند و آنان را از
اصلاح طلبان دور کند. به دلیل درگیری طبقه ی متوسط شهری با دولت ا.ن (به عنوان پلاک
سیاسی یک جریان) این بسیار منطقی و طبیعی است که ا.ن به نوعی این طبقه را با ریزش نیرو
مواجه کرده و از قدرت کمی و کیفی آن بکاهد اما سوال اینجاست که چگونه این کار را خواهد
کرد؟ و چرا لزوم تضعیف طبقه ی متوسط شهری روند اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها تسریع
کرد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">پاسخ به این سوال برای من به عنوان جای
پایی برای شرح و بسط تحلیلی از شرایط امروز ایران است. اعتقاد دارم متن حاضر نه می
تواند مدعی ارائه ی یک تحلیل جامع طبقاتی باشد و نه حتی مقدمه ای بر این تحلیل طبقاتی.
نوشته ی حاضر تنها می کوشد طرح بحثی باشد به منظور درگیر کردن متفکرین و فعالان سیاسی
و اجتماعی چپ در ارائه ی هرچه سریعتر و دقیقتر تحلیلی جامع از وضعیت ایران به منظور
مبنا قرار گرفتن در طراحی هر نوع راهبرد و راهکار سیاسی و اجتماعی. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سوسیالیستهای ایران بدون داشتن یک تحلیل
طبقاتی جامع در فراز و نشیب فضای سیاسی آشوب زده ی موجود، چند پاره شده و هرز خواهند
رفت. این مهم نیست که توان و امکانات این نیروها تا چه حد به آنها اجازه ی کنشگری در
عرصه ی حاضر را می دهد. فکر می کنم آنچه که مهم است در درجه ی اول شناخت کافی از نیروها
و برآورد دقیق داشته هاست؛ و در درجه ی دوم شناخت کافی و برآورد دقیق از دیگر نیروهای
موجود در عرصه ی سیاسی و اجتماعی ایران. بدون داشتن شناخت کافی از بازیگران عرصه اقتصاد
و سیاست و نیز جایگاه و توانائی های خود، اگر نتیجه انفعال و سردرگمی نباشد هر طرح
و برنامه ای محکوم به شکست خواهد بود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">آنچه که قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری
اخیر و اعتراضات به وجود آمده بعد از آن شاهد بودیم؛ یا حل شدن نیروهای چپ در جریانات
اصلاح طلبانه و نیروهای سیاسی درون نظام بود و یا سکوت و انفعال و قناعت کردن به تحقیر
و تقبیح آنچه که جزئی از عینیت جامعه ی ایران بود. مدعی نیستم که گروه سومی در میان
نبود. بودند افراد و گروه های که سعی در نقد جریانات قبل و بعد انتخابات داشتند و بعضا
این نقدها و جریانات چنان ریشه ای، علمی و دقیق بود که نیروهای چپ درون ایران را که
در معرضشان بودند به خود درگیر کردند اما بی شک می توان ادعا کرد که این جریان سوم
تلاش سازماندهی شده ای برای مسلط کردن خود بر جریانات دیگر انجام نداد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">از آنجا که بیشتر از آنکه حرفی برای گفتن
داشته باشم درگیر سوالاتی هستم که اعتقاد دارم دریافت پاسخ صحیح و دقیق برای آنها نطفه
ی اولیه یک تحلیل طبقاتی جامع از ایران را به وجود خواهد آورد. میل دارم به جای بیان
اندیشه ها و نتایج خود از این سوالات، (که هیچ ادعایی در باب صحیح یا دقیق بودن آنها
ندارم) به مطرح کردن این سوال ها بپردازم تا مسیر فکری ای که در آن قرار گرفته بودم
را ترسیم کنم. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*** <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سوالات کلیدی برای شروع یک تحلیل
طبقاتی در وضعیت مشخص فعلی: <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱: در ادبیات سیاسی ما تکرار هزار باره
ای از کلمه ای به نام «نظام» صورت می گیرد و ظاهرا معنی و مفهوم آن برای همه یکسان
و روشن است. عدم تلاش برای توضیح یا تفسیر این کلمه می تواند به معنی آن باشد که این
کلمه حاوی بار معنایی دقیق و مشخصی و پذیرفته شده ای است. سوال اینجاست که آیا واقعا
تعریف همه ی ما آن هنگام که از کلمه ی «نظام» صحبت می کنیم یکسان و مشخص است؟ مرزها
و چهارچوب های آن ساختاری که در ادبیات سیاسی ما به عنوان «نظام» نام برده می شود دقیقا
کجاست؟ چه افراد، گروه ها، نیروها و ... در این مرزها و چهار چوب ها قرار دارند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲: نقش و جایگاه رهبر حکومت در این نظام
که در بالا تعریفی از آن ارائه شده است کجاست؟ رابطه ی رهبر و نظام در شرایط فعلی یک
رابطه ی طولی است یا عرضی؟ توان تصمیم گیری و دخالت گری رهبر در مسائلی که نظام با
آن روبه رو است تا کجاست؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣: نقش و جایگاه محمود احمدی نژاد (ا.ن)
در نظامی که تعریف آنرا در بالا ارائه می دهیم کجاست؟ ا.ن پدیده ی نوظهوری در عرصه
ی سیاسی ایران بود که نظام او را به بازی گرفت یا ا.ن مهره ای بود که نظام برای پیش
برد اهداف خود آنرا ساخت و به عرصه ی سیاسی وارد کرد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴: رابطه ی رهبر و ا.ن چگونه است؟ ا.ن مهره
ی رهبر است یا یک انتخاب برای او؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۵: چرا رهبر از همان نقطه ی آغازین اعتراضات
خیابانی در جایگاه فصل الخطاب قرار نگرفت و حتی با آنکه چند پاره گی (یا حتی بخوانید
سر درگمی نیروهای درون یا نزدیکی به نظام را دید) در وهله ی اول با اعلام این نکته
که اگر نیروهای درگیر خود مشکلشان را حل نکنند وی شخصا پا به عرصه خواهد گذاشت قناعت
کرد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۶: آیا در اولین موضوع گیری صریح و مشخص
رهبر در نماز جمعه ی تهران و اعلام اینکه شخصا خود را به نظرات ا.ن (پلاک سیاسی بورژوازی
نظامی ایران) نزدیکتر می داند تا هاشمی (پلاک سیاسی بورژوازی صنعتی؟! ایران) _ یا حتی
(تلویحا) ناطق نوری (پلاک سیاسی بورژوازی سنتی ایران) و «احتمالا» موتلفه (پلاک سیاسی
بورژوازی تجاری؟! ایران) _ دست به یک انتخاب زد یا از روی اجبار(؟!) یا ناچاری(؟!)
وارد یک مسیر سیاسی _ اجتماعی جدید شد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۷: آیا هاشمی رفسنجانی و طیف کارگزاران
پلاک سیاسی صحیحی برای آن لایه از بورژوازی ایران است که نزدیکی و همخوانی بیشتری با
بورژوازی جهانی دارد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٨: آیا امثال لاریجانی، ناطق نوری و
... و طیف راست سنتی ایران پلاک سیاسی صحیحی برای بورژوازی سنتی ایران هستند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۹: آیا جریان موئتلفه پلاک سیاسی صحیحی
برای بورژوازی تجاری ایران است؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۰: آیا این احمدی نژاد بود که به ایجاد
یا تقویت بورژوازی نظامی ایران کمک کرد یا بورژوازی نظامی ایران پیش از او وجود داشته
و دارای قدرت بود و ظهور احمدی نژاد تنها سهم خواهی علنی و رسمی بورژوازی نظامی ایران
از قدرت سیاسی در ایران بود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۱: پایه های اصلی بورژوازی نظامی ایران
در کدام بخش صنعت، خدمات یا بازرگانی قرار دارد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۲: در کشور ایران و در زمان حاضر این کدام
یک از بخشهای صنعت، بازرگانی و خدمات است که دست بالا را در اقتصاد دارد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱٣: نقش و جایگاه سپاه پاسداران در «نظام»ی
که تعریف آنرا در سوال یک ارائه می شود چیست و کجاست؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۴: سپاه پاسداران دارای ساختاری یکپارچه
و یک تکه است یا ساختاری چند تکه دارد؟ افراد یا نیروهایی که در سپاه پاسداران دارای
بدنه هستند چه افراد یا نیروهایی هستند و هر یک به چه میزان در آن نفوذ دارند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۵: آیا تمام بدنه ی سپاه پاسداران دارای
قابلیت دخالت در عرصه ی سیاسی ایران هستند؟ آیا تقسیم بندی سپاه پاسداران بر حسب درجات
نظامی صحیح است؟ آیا بدنه ی به اصلاح پائین سپاه قدرت نقش آفرینی دارد؟ آیا شکافی بین
فرماندهان و بدنه ی سپاه به واقع وجود دارد؟ کدام بخش سپاه پاسدارن دارای قدرت عملیاتی
است و توان موضع گیری و اعمال قدرت در هر زمینه ای را دارد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۶: رابطه ی رهبر و سپاه پاسدارن چگونه
است؟ این رهبر است که قدرت خود را از سپاه پاسداران می گیرد یا این سپاه است که مشروعیت
خود را از رهبری می گیرد؟ یا هر دو؛ و یا... ؟ این سپاه پاسداران است که مطیع رهبری
است یا رهبری وظایف سیاسی مورد نظر سپاه را به اجرا در می آورد؟ این رابطه در گذشته
به چه شکلی بوده و در حال حاضر به چه شکلی در آمده است؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۷: آیا ا.ن به بحثهایی که در باب حکومت
جهانی _ اسلامی می کند اعتقاد دارد یا این نظریات و مباحث برای مقاصد و منافع دیگری
مطرح می شود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱٨: آیا دولت ا.ن توان و امکان تعامل با
غرب را دارد یا نه؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۱۹: مهمترین عاملی که می تواند محور و مبنای
هر نوع مذاکره ی دولت ا.ن و غرب باشد چیست؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۰: دنیای غرب از مسلح شدن ایران به سلاح
هسته ای بیشتر واهمه دارد یا بنیادگرایی اسلامی به سبک ا.ن؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۱: در صورتی که دولت آمریکا و دولت ا.ن
بر سر میز مذاکره بنشینند و با یکدیگر روابط برقرار کنند در افکار عمومی دنیا، افکار
عمومی مردم ایران، افکار عمومی مردم آمریکا، از منظر اتحادیه اروپا، قدرتهای نو ظهور
جهانی مانند چین، برزیل، هند و ... ، جناح ها و سیاستمداران موافق و مخالف دولت در
ایران و در کشورهای درگیر ایران (هر یک به صورت جداگانه) کدام یک از دو طرف را پیروز
واقعه خواهند دانست؟ از منظر هر یک از این گزینه ها، این دولت آمریکا است که توانسته
دشمنی که او را شیطان بزرگ می خواند مهار کرده و سر میز مذاکره بنشاند یا این دولت
ا.ن است که توانسته دشمن خود را وادار به پذیرش هژمونی و مشروعیت خود کند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۲: آیا با اجرایی شدن روند مذاکره ی مستقیم
و فراگیر بین ایران و آمریکا، نظام حاکم بر ایران با بحران هویت و ریزش بدنه روبه رو
خواهد شد؟ در صورت ایجاد بحران هویت و ریزش نیرو؛ آیا نظام قادر به مقابله با آن خواهد
بود؟ چه دشمنی جایگزین دشمن بزرگ قدیمی نظام ایران خواهد شد تا نظام حاکم بر ایران
با موضع گیری علیه آن هویت پیدا کند؟ آیا رسانه و منبر و ... توان اغنای بدنه ی حامی
نظام را دارد؟ آیا رهبر از خود برای جلوگیری از این ریزش نیرو هزینه خواهد کرد؟ آیا
اصلا رهبر نظام موافق این نوع مذاکره و یا ایجاد رابطه خواهد بود؟ آیا رهبر ایران می
تواند در مقابل این موضوع سکوت کرده و اتخاذ موضع نکند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲٣: روسیه و چین تا کجا حاضر به حمایت از
ایران در منازعه اش با جهان غرب خواهند بود؟ آیا روسیه و چین یک ایران در نهایت اتمی
را خواهد پذیرفت؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۴: آیا قدرت های غیر اتمی منطقه ای مانند
ترکیه، عربستان و ... یک ایران اتمی را تحمل خواهند کرد؟اگر آری، چرا؟ و اگر نه، تلاشی
که برای جلوگیری از اتمی شدن ایران خواهند کرد تا چه میزان خواهد بود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۵: آیا قدرت های اتمی منطقه ای مانند هند
و پاکستان یک ایران اتمی را تحمل خواهند کرد؟ اگر آری چرا و اگر نه، تلاشی که برای
جلوگیری از اتمی شدن ایران خواهند کرد تا چه میزان خواهد بود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۶: دولت ا.ن از مذاکره با غرب به دنبال
بقای نظام است یا به دنبال قدرت گیری خود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۷: چرا با وجود مخالفت های سنگین جهانی
و امکان وقوع یک جنگ بزرگ دولت ا.ن در آخرین (بخوانید حساس ترین) مرحله از زنجیره ی
فعالیت های هسته ای خود، میل به این دارد که با حساسیت و سر و صدای بیشتری به جلو برود؟
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲٨: در نهایت این نظام خواهد بود که از
کارت فعالین هسته ای برای بقای خود استفاده خواهد کرد یا بورژوازی نظامی ایران برای
تضمین پذیرفته شدن از سوی غرب به عنوان قدرت مسلط جدید ایران؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۲۹: قصد احمدی نژاد از حمایت (پرداخت نقدی)
از طبقات پائین جامعه در طرح "هدفمند کردن یارانه ها " چیست؟ ایجاد پایگاه
طبقاتی دائم در این طبقات یا ایجاد پایگاه سیاسی موقت و یارگیری مقطعی (حذف آنها به
عنوان یک مجهول (کنشگر) در معادله ای که قرار است نتیجه ی آن تضعیف طبقه ی متوسط باشد
یا راهکاری برای تعدیل تبعات یک برنامه ی اقتصادی گسترده) از آنها؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۰: احمدی نژاد با استفاده از امکانات،
ابزارها و اختیارات دولتی تا چه مدتی خواهد توانست مانع از بروز اعتراضات اقتصادی گسترده
در طبقات متوسط به پائین جامعه شود؟ این امکانات، ابزارها و اختیارات چه هستند و ا.ن
چگونه آنها را به کار خواهد بست؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۱: آیا اگر ا.ن نتواند در یک فرصت زمانی
سه تا پنج ساله به قدرت هسته ای دست پیدا کند، برنامه های اقتصادی به اجرا درآمده در
این بازه ی زمانی او را زمین خواهد زد یا ایجاد رابطه گسترده با غرب او را نجات خواهد
داد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۲: در صورتی که با جلو رفتن برنامه ی هسته
ای در سه تا پنج سال آینده مقاومت جامعه ی جهانی شدیدتر و جدی تر شود و به شکل ملموس
و غریب الوقوعی بقای نظام و "رهبری" با خطر مواجه شود آیا نظام یا شخص
"رهبری" قادر خواهد بود ا.ن (بورژوازی نظامی ایران) را متوقف کرده و او را
از قدرت خلع کند؟ آیا نظام و رهبری اکنون و در زمان حاضر این قدرت را دارد؟ تبعات حذف
احمدی نژاد در زمان حاضر برای نظام و "رهبری" چیست؟ تبعات حذف "رهبری"
توسط بورژوازی نظامی ایران در سه تا پنج سال آینده چه خواهد بود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣٣: چرا احمدی نژاد صریح و شفاف علیه طرح
کنترل جمعیت در ایران موضع گیری کرده و اعلام می کند نرخ رشد جمعیت باید در ایران افزایش
یابد؟ معمولا بالا رفتن نرخ رشد نتیجه زاد و ولد در کدام یک از طبقات جامعه است؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۴: چرا صادق محصولی به عنوان یکی از چهره
های بورژوازی نظامی ایران و وزیر فعلی رفاه دولت ا.ن اعلام می کند ماهیت آموزش در مهد
های کودک باید اسلامی باشد و در مهد های کودک باید به کودکان فرهنگ شهادت آموخته شود
و مسئولان مهد کودک ها باید کودکان را برای شهادت آماده کنند؟ چرا در یک فاصله ی زمانی
کوتاه صادق محصولی به دفاع از موضع ا.ن در باره ی افزایش نرخ جمعیت در ایران اقدام
می کند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۵: اگر ا.ن و بورژوازی نظامی در ایران
به دنبال رابطه با غرب هستند چرا همزمان خود را برای یک شرایط جنگی آماده می کنند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۶: آیا لایه های رو به حذف بورژوازی ایران
را باید جزئی از ساختارهای نظام محسوب کرد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">... <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*** <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">الف: جنگ لایه های مختلف بورژوازی ایران <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۱:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"> اضافه در آمد حاصل از نفت پس از کسر مخارج
متعارف کشور با هزینه هایی که جمهوری اسلامی ایران در بحث امتیاز دهی به چین و روسیه
و ... می کند، هزینه هایی که برای اعمال دخالت در کشورهایی مانند عراق، افغانستان،
کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و .. خرج می شود و هزینه هایی که صرف تامین ما به
تفاوت افزایش قیمت های ناشی از تحریم می شود به حالت یر به یر رسیده است و نمی توان
تصوری از انجام مانورهای بیشتری از آنچه که ج.ا در حال حاضر انجام می دهد داشت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۲:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"> ا.ن برای انجام هر مانوری در عرصه اقتصاد
داخلی کشور دیگر نمی تواند متکی به در آمد نفت باشد و ناچار باید با در اختیار گرفتن
درآمد حاصل از طرح هدفمند کردن یارانه ها و خارج کردن هر چه بیشتر آن از نظارت مجلس
و دیگر نهادهای مزاحم، آن را راسا و بر حسب نیاز و طرح های خود به کار گیرد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ٣:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"> ا.ن برای انجام هر مانوری در عرصه اقتصاد
داخلی نیازمند انجام مانورهایی در عرصه اقتصاد خارجی کشور است. در این زمینه ا.ن تنها
و تنها متکی به ذخایر ارزی سالهای گذشته خواهد بود و می توان انتظار داشت در این تحول
اقتصادی بزرگ توسط دولت، وی، تمام اندوخته های ارزی گذشته ی ج.ا صرف کنترل قیمتها و
نرخ تورم با استفاده از اهرم اقتصاد خارجی شود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۴:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"> در منازعه ی قدرت در میدان اقتصاد و به
تبع آن سیاست در ایران، آن نیرویی پیروز خواهد بود که قدرت اطلاعاتی و نظامی را در
اختیار دارد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۵:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"> جریان موئتلفه به عنوان نماینده ی بازار
ایران چه در زمان هاشمی، چه در زمان خاتمی و چه در زمان احمدی نژاد تنها یک هدف را
دنبال کرده است که عبارت است از «همراهی و همسویی با دولت». آنچه که از مواضع و رفتار
جریان موئتلفه دریافت می شود حاکی از این است که آنها به این نتیجه رسیده اند که تنها
و تنها با همراهی و همسویی با دولتها و به ویژه قدرت مسلط درون کشور قادر به ادامه
ی حیات خواهند بود. به دلیل نزدیکی زیاد تفکرات نمایندگان سیاسی بازار با سران دولت
در دوره های نهم و دهم باید از تعریف هر نقش و جایگاهی خارج از جبهه ی بورژوازی نظامی
و دولت ا.ن برای این جریان خودداری کرد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>**</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> <span lang="FA"><o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">لایه های مختلف بورژوازی ایران به شدت با
یکدیگر درگیر شده اند. انتخابات ریاست جمهوری دو دوره ی اخیر بیش از آنکه جنگ سیاسی
باشد یک جنگ درون طبقه ای در بورژوازی ایران بوده است. بورژوازی نظامی ایران که در
ادبیات سیاسی سالهای اخیر به عنوان "بورژوازی تازه به میدان آمده" از آن
نام برده می شود نه تنها قبل از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در ایران وجود داشت
بلکه از همان میانه ی دوره ی جنگ ایران و عراق به شدت در حال رشد و قدرت گیری بود.
احمدی نژاد (بخوانید ریاست جمهوری و قدرت سیاسی) سهمی بود که بورژوازی نظامی آنرا طلب
می کرد و به هر طریقی باید آنرا به دست می آورد. احمدی نژاد مهره ای نبود که پا به
عرصه ی سیاست گذاشته باشد و مورد توجه بورژوازی نظامی ایران قرار گرفته باشد بلکه احمدی
نژاد مهره ای بود که توسط بورژوازی نظامی ایران ساخته و پرداخته شد و راهی میدان سیاست
شد. راست سنتی و بورژوازی تجاری ایران با یک انتخاب سیاسی نادرست، به شدیدترین وجه
ممکن منافع اقتصادی خود را در معرض خطر قرار داد. بورژوازی نظامی ایران از ضعف دیگر
لایه های بورزژوازی ایران استفاده کرده و با تشخیص درست ضعف آنها در عرصه سیاست، توانست
آنها را با خود همراه کند. و حال بورژوازی نظامی ایران وارد حریم اقتصادی آنها شده
و قصد دارد سهم آنان را از منابع اقتصادی از چنگ آنها درآورده و منشا قدرت سیاسی آنانرا
نابود کند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">اصلاح طلبان ایران در دو دوره ی اخیر انتخابات
ریاست جمهوری بدترین بازی سیاسی خود را به نمایش گذاشته و راست سنتی و بورژوازی تجاری
– خدماتی ایران را بیشتر و بیشتر به سمت بورژوازی نظامی ایران هل داده و از خود دور
ساختند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سعید حجاریان که زمانی از او به عنوان تئوریسین
جریان اصلاحات نام می بردند در «پیش» از انتخابات دوره ی اخیر ریاست جمهوری در مصاحبه
ای اعلام کرد که «با توجه به شرایط حاضر» ناطق نوری را مناسب برای پست ریاست جمهوری
تشخیص می دهد. حجاریان جنگ لایه های مختلف بورژوازی ایران را درک کرده و اهمیت آنرا
تشخیص داده بود اما او به هیچ وجه ممکن توانایی همراه کردن دیگر همراهان خود و به تبع
آن طبقه ی متوسط را نداشت. او مجبور بود به اجبار وارد بازی ای شود که نقشی در آن داشته
باشد و جایگاه خود را از دست ندهد، هرچند که می توان احتمال داد که از نادرست بودن
بازی جدید نیز اطمینان داشت. نه تنها قشر جوان طبقه ی متوسط که سیاستمداران جوان ایران
نیز به هیچ وجه ممکن راضی به همراهی و اتحاد با جریان سیاسی ای که در دوره ای رقیب
سرسخت اصلاحات بود نمی شدند و حجاریان توان همراه کردن آنها را نداشت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">بورژواری سنتی و بورژوازی تجاری ایران در
انتخابات دوره ی نهم ریاست جمهوری در ابتدا از یکدیگر جدا شدند. راست سنتی پشت سر لاریجانی
قرار گرفت و جریان موئتلفه با آنکه در ابتدا به قالی باف نزدیک شده بود در فاصله ی
کمی از انتخابات پشت سر احمدی نژاد قرار گرفت. راست سنتی هم با حذف لاریجانی در دور
اول انتخابات؛ در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری پشت سر احمدی نژاد قرار گرفت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">در دوره ی دهم ریاست جمهوری جریان موئتلفه
باز پشت سر محمود احمدی نژاد قرار گرفته و راست سنتی در بین احمدی نژاد و رضایی سرگردان
شد. به هر روی در هر دو دوره ی نهم و دهم انتخابات ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از
آرای بورژوازی سنتی و بورژوازی تجاری – خدماتی ایران سود جست. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">بورژوازی نظامی ایران مدتها بود سرگرم دلالی
و تجارت بود و فعالیت های تولیدی و خدماتی خود را تحت عناوینی مانند قرارگاه خاتم و
... به پیش می برد. اگر جریان کارگزارن را به عنوان نماد بورژوازی جدید (یا مدرن یا
صنعتی یا نیمه صنعتی یا هماهنگ با بورژوازی جهانی و ...) در نظر گرفته و محور فعالیتهای
اقتصادی آنرا تولید در نظر بگیریم می توان فهمید چرا «بازار» یعنی همان جریانی که موئلفه
پلاک سیاسی آن است با بورژوازی نظامی ایران همراه تر است تا بورژوازی سنتی ایران. همچنین
می توان درک کرد که چرا در جریان دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری بورژوازی سنتی ایران
با طرح کاندیداهای نظامی مانند رضایی و قالیباف سعی می کرد در اردوگاه بورژوازی نظامی
ایران آشوب و تردید به راه بیاندازد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">(هرچه که این نوشته جلوتر می رود این احساس
و عقیده که باید "رهبر" و سپاه پاسدارن را در رابطه ا ی بسیار نزدیک تر نسبت
به هم قرار داد و ا.ن را نامزد مشترک از پیش تعیین شده ی آنها دانست در من قوی و قوی
تر می شود.) <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">احمدی نژاد پایگاه طبقاتی اصلاح طلبان را
هدف قرار می دهد...<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">احمدی نژاد با اتخاذ بنیادگرایانه ترین
اندیشه های اسلامی توانسته این اطمینان را برای خود فراهم کند که جریان راست سنتی و
موئتلفه و ... را کاملا از دستبابی به بدنه ای که «نیروهای نظام» نامیده می شوند محروم
کند. ا.ن از کندی و کهنگی راست سنتی در عرصه ی سیاست استفاده کرده و با تحرکات سریع،
خود را به عنوان پلاک سیاسی انحصاری «نیروهای نظام» مطرح کرده است. احمدی نژاد می داند
که باید به خوبی از آنچه «تحرکات ضد انقلاب»، «دشمنان نظام»، «فریب خوردگان»، «آشوب
طلبان»، «فتنه گران» و ... استفاده کرده و در کوتاهترین زمان ممکن ضربه ای اساسی به
طبقه ی متوسط شهری ایران به عنوان پایگاه طبقاتی اصلاح طلبان وارد کند تا آنها را نیز
مانند راست سنتی ایران با فقدان بدنه ی اجتماعی مواجه کرده و از عرصه ی سیاسی ایران
حذف کرده یا چنان ضعیفشان کند که توانایی مقابله با بورژوازی نظامی ایران و دولت ا.ن
را از دست بدهند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">طرح هدفمند کردن یارانه علاوه بر آنکه راهکاری
برای دولت احمدی نژاد است تا نقدینگی لازم برای انجام طرحهای داخلی و خارجی خود را
به دست آورد و قدمی است بلند برای همسان کردن سیستم اقتصادی کشور با سیاستهای سازمان
تجارت جهانی که می تواند به عنوان مجازاتی سنگین برای طبقه ی متوسط شهری ایران محسوب
شود. احمدی نژاد در سه سال آینده خواهد کوشید با استفاده از اختیاراتش در باب کاهش
تعرفه های واردات کالا و جلوگیری از افزایش قیمتها مانع از اعمال فشار به طبقات پائین
جامعه شود و در عوض با بالا رفتن نرخ خدمات شهری و سوخت، فشار سنگینی را به طبقه ی
متوسط شهری وارد خواهد آورد. او ابزار و اختیارات کافی برای تزریق کمک مستقیم به طبقات
پائین جامعه را بدست آورده است و می تواند اطمینان کافی داشته باشد که با اعتراضی از
سوی طبقات پائین جامعه مواجه نخواهد شد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">طبقه متوسط شهری امنیت اقتصادی خود را از
دست خواهد داد و سرگرم شدن او به تامین معاش و هزینه های زندگی تا حدود زیادی آنرا
زمین گیر خواهد کرد و اجازه ی اعتراضات خیابانی مستمر و طولانی را از این طبقه خواهد
گرفت. طبقه ی متوسط شهری نیاز به همراهی پیدا خواهد کرد تا بتواند در اتحاد با آن وارد
یک اعتراض اقتصادی به دولت ا.ن شود اما ا.ن پیشاپیش راه طبقه ی متوسط شهری را برای
اتحاد با طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران را می ببندد. دولت سعی می کند اختیار کارخانه
هایی که خود با طرح خصوصی سازی گسترده اش به ورشکستگی کشانده است دوباره به دست گیرد
و برای کارگرانی که پیش از این هم بر این عقیده و باور هستند که «بودن اختیار کارخانه
ها در دست دولت یعنی امنیت شغلی و تضمین دریافت حقوق» به عنوان تنها حامی ظاهر شود.
دولت حداقل برای سه تا پنج سال مادر خرج کارخانه ها می شود و سعی می کند با بازی کردن
با نرخ ارز و تعرفه ها و پرداخت کمکهای مالی، کاملا کارگران و زحمتکشان را با خود همراه
کند و آنان را کاملا از طبقه ی متوسط شهری دور کند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">از طرف دیگر سرازیر شدن کالا از مرزها به
داخل کشور برای کنترل قیمتها بی شک ضربه ای شدید به اقتصاد کشور و از بین رفتن صنایع
داخلی خواهد بود. زمانی می تواند از واردات کالا به عنوان تعدیل کننده ی قیمتها استفاده
شود که نقدینگی لازم برای خرید کالا در دستان دولت وجود داشته باشد چرا که در غیر این
صورت تنها ورود کالاهایی به کشور سبب کاهش قیمتها خواهد شد که قیمت آنها پائین تر از
قیمت تولیدی آنها در کشور باشد و قیمت دیگر کالاها (که معمولا کالاهای با نیاز به تکنولوژی
هستند) کنترل نخواهند شد. می توان پیش بینی کرد که تمام ذخایر ارزی کشور در سالهای
گذشته (که اصلا ربطی به صندوق ذخیره ی ارزی ندارد) صرف تامین کالا از خارج از کشور
شود. همچنین میزان نقدینگی ای که از صرفه جویی حاصل از تعدیل و حذف یارانه ها در اختیار
دولت قرار گرفته است در این زمینه به کمک ا.ن خواهد آمد. حال مساله ی مهم سرنوشت و
ثمره ی این هزینه است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سوال ٣۷ :هزینه کردن ذخایر ارزی ایران توسط
دولت ا.ن به منظور انجام مانور اقتصادی دقیقا با چه هدفی صورت می گیرد؟ آیا این هزینه
منجر به حاصل شدن دستاورد مورد نظر ا.ن خواهد شد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">اگر صرف این هزینه ها منجر به ایجاد زمان
کافی برای تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای شود؛ این هزینه برای نظام و برای بورژوازی
نظامی ایران یک هزینه ی مطلوب و مناسب محسوب می شود. این هزینه اگر حتی منجر به ایجاد
زمان کافی برای هژمون شدن بورژوازری نظامی در ایران شود، به طوری که غرب آنرا به عنوان
قدرت مسلط به رسمیت شناخته و با آن وارد مذاکره شده و به برقراری رابطه با آن بپردازد،
باز هم این هزینه یک هزینه ی مطلوب و مناسب از نظر نظام و بورژوازری نظامی ایران خواهد
بود. چنانچه که ا.ن نتواند با صرف این هزینه و به کارگیری این استراتژی به توان هسته
ای کافی دست پیدا کند و یا هر نوع مشکلی مانع از هژمون شدن بورژوازری نظامی بر ایران
شود؛ نه تنها این هزینه، هزینه ای نامناسب و از دست رفته خواهد بود که بنیانهای اقتصادی
و تولیدی ایران را بر باد داده و ضمن حذف طیفی که ا.ن پلاک سیاسی آن است، خود نظام
را هم در معرض یک فروپاشی از درون قرار خواهد داد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">***
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">ب: پرونده ی هسته ای و معادلات بین المللی <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<i><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">(بورژوازی نظامی ایران به دنبال رابطه با
غرب) <o:p></o:p></span></i></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه۱: آمریکا نشان داده است که ابایی
از برقرای رابطه و همکاری با بورژوازی های نظامی حاکم بر کشورهای عقب افتاده و در حال
توسعه ندارد. تنها شرط برقراری این رابطه این است که بورژوازی نظامی در این کشورها
هژمونی کامل داشته و قدرت مسلط و با دوام این کشورها باشد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه۲: در زمانی که خطر به رسمیت شناخته
شدن بورژوازی نظامی در یک کشور توسط غرب و آمریکا وجود داشته باشد تنها راهکار باقی
مانده برای بقا یا حفظ قدرت دیگر لایه های بورژوازی و جناح های سیاسی مقابل بورژوازی
نظامی در آن کشور «جلوگیری از هژمون شدن» بورژوازی نظامی یا «برهم زدن هژمونی» بورژوازی
نظامی است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ٣: اتحادیه اروپا و آمریکا خود اولین
نقض کنندگان تحریم ها علیه کشورهایی هستند که بورژوازی نظامی در حال حاکم شدن بر آنها
هستند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۴: ا.ن می تواند با قرار دادن نظام
در رابطه ای که حاصل آن تضمین امنیت و تدوام بقا برای نظام باشد آنرا کاملا با خود
همراه کرده و در این میان از این رابطه برای به رسمیت شناخته شدن و افزایش قدرت استفاده
کند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۵: نظام مدتهاست به این نتیجه رسیده
است که برای تحمیل خود به جامعه ی جهانی و ممانعت از حذف خود راهی به جز دستیابی به
قدرت هسته ای ندارد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۶: وضعیت آمریکا در عراق و افغانستان
نشان می دهد که آمریکا قدرت درگیر شدن در جنگ دیگری حداقل به صورت فوری را ندارد و
این قدرت به دلیل شرایط ایران تا زمانی که مطمئن شود ایران با دستیابی به سلاح هسته
ای کوتاهترین فاصله ی زمانی را دارد اقدام به وارد شدن به یک جنگ دیگر نخواهد کرد.
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۷: بورژوازی نظامی ایران و دولت ا.ن
به این برآورد رسیده است که تا زمان آماده شدن غرب برای یک رویارویی نظامی با ایران،
زمانی در حدود سه تا پنج سال در اختیار دارد. این زمان تنها زمان باقیمانده برای بورژوازی
نظامی ایران است تا ضمن درهم کوبیدن قدرت اقتصادی، دیگر لایه های بورژوازی و حذف قدرت
سیاسی آنها خود را به عنوان قدرت مسلط داخل ایران معرفی کرده و ضمن دستیابی به یک توان
هسته ای بدون بازگشت (دستیابی به سلاح هسته ای یا هر توانایی دیگری) خود را از زیر
هزینه های سنگین رابطه ی احتمالی آینده با غرب خلاص کند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ٨: برای یکپارچه کردن لایه های مختلف
بورژوازی در ایران و به دست گیری قدرت اقتصادی و سیاسی کشور به تغییر ریشه ای برنامه
های اقتصادی و وارد کردن ضربه ی سنگین به نیروهای سیاسی رقیب _ از طریق حذف منابع اقتصادی
آنها _ است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*** <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سردرگمی آمریکا و غرب در رابطه با برقراری
رابطه با دولت محمود احمدی نژاد به وضوح مشخص است. آمریکا و غرب می داند که اگر بر
سر میز مذاکره با ا.ن بنشیند این به معنای پذیرفتن هژمونی قدرت پشت سر ا.ن بر ایران
و اعلام یک رویکرد جدید نسبت به ایران در افکار عمومی جهان خواهد بود. برای آمریکا
و غرب برقراری رابطه با یک بورژواری نظامی یک تابو نیست. تجربه ی پاکستان و ترکیه و
... نشان داده است غرب بلادرنگ دست به این کار خواهد زد ولی سوال برای غرب اینجاست:
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">آیا ا.ن به عنوان نمود سیاسی بورژواری نظامی
ایران واقعا در ایران هژمونی دارد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">و سوال برای من اینجاست که: <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">غرب با بنیادگرایی مهاجمی که ا.ن منادی
آن است چه خواهد کرد؟ غرب چگونه با رویای ایجاد امپراطوری اسلامی ا.ن و همفکران او
کنار خواهد آمد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">دقیقا به این دلیل است که باید پاسخ این
سوال را داد که: <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">آیا ا.ن به واقع به افکار بنیادگرایانه
ی خود معتقد است یا این عقاید تنها نقابی برای ایجاد آرایشی جدید در عرصه ی جهانی است
که قرار است در نهایت برگ برنده ای در دست ا.ن و نظام برای مذاکره با غرب باشد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">بورژواری نظامی ایران چاره ای ندارد جز
آنکه در زمان پیش رو به سراغ یک یک جنبش های اجتماعی و ساختارهای سیاسی برود و یک یک
آنها را متلاشی کند. افزایش دستگیریها، صدور احکام سنگین زندان، نظارت شدید بر حوزه
ی نشر و فضای مجازی، گسترش نظارتهای مستقیم امنیتی به مدارس، بسته شدن بیش از پیش فضای
دانشگاه، حذف رقبای سیاسی احزاب اصولگرا با پروژه ای به اسم پرونده ی مفاسد اقتصادی
و اخلاقی، ایجاد فضای خفقان در کشور و رفتارهای از این دست احتمالا در دستور کار دولت
ا.ن قرار خواهد گرفت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">اصولگرایان دارای روابط خارجی و آن لایه
از بورژوازی ایران که نزدیک به بورژوازی جهانی است به صورت هدف شماره ی یک بورژواری
نظامی در خواهند آمد و بزرگترین مناقشات سیاسی سه سال آینده در ایران جنگ تمام عیاری
خواهد بود که بین این دو گروه در خواهد گرفت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">هر قدم که رابطه ی غرب و دولت ا.ن بهبود
یابد یا به جلو رود از اهمیت نقش چهره های سیاسی راست سنتی و جریان کارگزاران و
... بیشتر کاسته خواهد شد و با توجه به درگیری این طیفها در عرصه ی اقتصاد و سیاست
داخلی؛ در همه ی عرصه ها رو به ضعف و نابودی خواهند داشت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">***
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">ج: راهکار مقابله با مستقر شدن یک بورژوازی
نظامی در ایران <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<i><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">(اتحاد رقبای بورژوازی نظامی ایران در داخل
کشور و ورود طبقات پائین به عرصه ی مبارزات سیاسی) <o:p></o:p></span></i></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۱: اقوام مختلف ایران به خصوص اقوام
آذری و کرد به اعتراضات پس از انتخابات نپیوستند و این منازعات را درگیری بین قوم فارس
ارزیابی کردند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۲: طبقه کارگر (تاکید می کنم «طبقه
ی کارگر» و نه روشنفکران این طبقه) و زحتمکشان ایران به اعتراضات پس از انتخابات نپیوستند.
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ٣: کشاورزان و روستائیان ایران نه
تنها به اعتراضات پس از انتخابات نپیوستند که یکی از پایگاه های مهم قدرت ا.ن در خود
انتخابات آرای کشاورزان و روستائیان بود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۴: بورژوازی سنتی ایران و همچنین
بورژوازی تجاری ایران بدنه ی اجتماعی لازم برای وارد شدن به یک جنگ پایاپای با بورژوازی
نظامی ایران را ندارند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۵: راست سنتی ایران می تواند از ارتباطات
خود برای کنترل نهادهای اطلاعاتی و امنیتی به عنوان محور قدرت بورژوازی نظامی ایران
استفاده کرده و ضمن ارائه ی تضمینهای موثر به رهبر نظام، فاصله ی او را با بورژوازی
نظامی ایران زیاد کرده یا حداقل ضرب آهنگ حرکت و همراهی او را با بورژوازی نظامی ایران
کند کنند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۶: قدرت چانه زنی راست سنتی در داخل
نظام، قدرت تاثیر گذاری جدی رهبری بر برنامه های بورژوازی نظامی ایران، توانایی فصل
و الخطاب بودن رهبری در بحث رابطه با آمریکا، امکان پیوند خوردن بورژوازی سنتنی و بورژوازی
تجاری- خدماتی ایران با نیروهای مقابل بورژوازی نظامی ایران هر لحظه رو به کاهش است
و این بورژوازی نظامی ایران است که از تلف شدن زمان در سه تا پنج سال آینده سود خواهد
برد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ۷: با آغاز هر تحرکی از باقیمانده
توان و تشکیلات اصلاح طلبان برای مقابله با هژمونی بورژوازی نظامی ایران باید شاهد
صف بندی یک طیف از اصلاح طلبانی بود که نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی (به عنوان
محور قدرت بورژوازی نظامی ایران) آنها را تحت کنترل دارند و از آنها به عنوان یک سنگر
(ماسک) علیه دیگر نیروهای فعال اصلاح طلبان استفاده خواهد کرد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نظریه ٨: اصلاح طلبان به عنوان بخشی از
تنها طرح ممکن برای مقابله با هژمونی بورژوازی نظامی در ایران به طبقه ی کارگر و زحمتکشان
ایران نیاز دارند. از نیروهای لیبرال همکار با آمریکا گرفته تا موسوی همگی به یکباره
اعلام می کنند که تنها راه گسترش موج سبز و پیروزی آغاز اعتصابات کارگری و درگیر کردن
طبقات پائین جامعه است. اما نباید فراموش کرد اصلاح طلبان به شدت از فعال شدن خارج
از کنترل طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران هراس داشته و به خوبی خطر حذف گفتمان اصلاح
طلبی و پس زده شدن توسط یک جریان سوسیالیستی را حس کرده و همچنان به دنبال این هستند
که طبقه ی متوسط پشت سر اصلاح طلبان؛ در جایگاه مقابله با بورژوازی نظامی ایران قرار
داشته باشند و طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران به همراه نیروهای سوسیالیست پشت سر آنها
قرار بگیرند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">نیروهای راست همراه با آمریکا و نیروهای
راست مقابل بورژوازی نظامی ایران در داخل و خارج کشور ریسک «فعال شدن طبقه ی کارگر
و زحمتکشان» ایران و هزینه های احتمالی آنرا پذیرفته اند زیرا راه دیگری برای پیروزی
در یک بازی تاکنون باخته را ندارند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*** <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">همراهی کامل رهبر حکومت ایران با بوروژوازی
نظامی ایران نه تنها بورژزوازی سنتی و بورژزوازی نزدیک به جریان بورژوازی جهانی را
در حالت خلع سلاح کامل سیاسی قرار خواهد داد که سبب خواهد شدن مرزها و چهارچوبهای نظام
بسته تر و کوچکتر شوند. لایه ای از بورژوازی ایران که علاوه بر در اختیار داشتن نهادهای
اطلاعاتی، امنیتی و نظامی ساختار سیاسی کشور را هم در دست داشته و با استفاده از اختیارات
خود در حوزه ی دولتی قادر به انجام مانورهای بزرگ است و از طریق ارتباط ارگانیک خود
با "رهبری" می تواند هر لحظه قوه ی قضائیه ایران را به صورت کامل در دست
بگیرد و آنرا علیه هر دشمن و رقیب داخلی به کار گیرد، بی شک پیروز جنگی خواهد بود که
در بین لایه های مختلف بورژوازی ایران در جریان است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">با توجه به تقلیل توان طبقه ی متوسط شهری
و زیر ضرب رفتن آن با طرح هدفمند کردن یارانه ها و نیز بازداشت گسترده ی چهره های اصلاح
طلب و بدنه ی سیاسی این جریان، نمی توان تصوری از پیروزی یا مقاومت آنها در برابر بورژوازی
نظامی ایران داشت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">با توجه با سرکوب شدید نیروهای سوسیالیست
در ایران در دو رژیم متفاوت و در یک بازه ی در زمانه ی شش دهه ای و نبود هر نوع ساختار
و تشکیلات تاثیر گزار بر طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران و در یک کلام فقدان آگاهی طبقاتی
در بین طبقات پائین جامعه، نمی توان تصوری از پیروزی یا مقاومت آنها در برابر بورژوازی
نظامی ایران داشت. حداقل با اطمینان می توان گفت که در فقدان یک آگاهی طبقاتی عمومی
نمی توان تصوری از یک تغییر و تحول آگاهانه توسط آنها داشت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">بخشی از نیروهای اصلاح طلب در ایران تلاش
دارند به عنوان آخرین راهکار برای مقابله با بورژوازی نظامی؛ به صورت یک میانجی بین
بورژوازی سنتی و برورژوازی نزدیک به بورژوازی جهانی از یک طرف و نیروهای سوسیالیست
و طبقات پائین جامعه از طرف دیگر قرار بگیرند. تقویت طبقه ی متوسط شهری و به راه اندازی
یک حرکت اعتراضی جدید با استفاده از نیروهای تازه نفس طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران
و استفاده از نقش کلیدی این طبقه در جایگاه اعمال یک فشار اقتصادی تغییر دهنده به منظور
ایجاد یک فشار سیاسی در حمایت نسبی چانه زنی های چهره های سیاسی دیگر لایه های بورژوازی
ایران که در مقابل بورژوازی نظامی ایستاده اند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br />
<br />
<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><br />
<!--[endif]--><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سوسیالیستها و فعالان کارگری ایران بر سر
دو راهی <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">سخت ترین مرحله ی فعالیت یک جنبش اجتماعی
دقیقا همان مرحله ی شکل گیری جنبش است. تفاوتهای زیادی بین جنبش کارگری و جنبش دانشجویی
وجود دارد اما دقیقا یکی از تفاوتهای آنها در حال حاضر این است که با وجود تمام فشارها،
دستگیریها، لغو مجوزها و ... جنبش دانشجویی هنوز سرپا ایستاده و مدام نیروهای جدید
خود را به میدان می فرستد اما جنبش کارگری ما «در حال حاضر» علیرغم سابقه ی مشخص و
تاریخی خود به دلیل آنکه یکبار شدیدا سرکوب شده و یک فاصله ی زمانی بین نسلهای آن به
وجود آمده است هنوز قادر به حرکت دوباره نیست. حکومت هم از این امر به خوبی آگاه است
و هر نطفه و کانون شکل گیری دوباره ی یک جنبش کارگری را سریعا متلاشی می کند تا این
جنبش دوباره پا نگیرد و به حرکت در نیاید. حکومت به خوبی می داند که اگر به جنبش کارگری
فرصت شکل گیری و حرکت بدهد دیگر به راحتی قادر به کنترل و برخورد با آن نیست. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">به نظر می رسد اینکه اصلاح طلبان ایران
و نیروهای لیبرال خارج و داخل کشور ریسک درگیر کردن طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران
را قبول کرده اند همین موضوع است. آنها به خوبی از چند پارگی و دسته کشی در بین فعالان
کارگری ایران آگاه هستند. آنها می دانند که فعالان کارگری و روشنفکران طبقه ی کارگر
ارتباط جدی و سازمانی با طبقه ی خود ندارند. آنها احتمالا بر این عقیده هستند که با
توان رسانه ای خود می توانند هژمونی بیشتری بر طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران داشته
باشند تا فعالان کارگری پراکنده بدون رسانه و تشکیلات. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">قابل پیش بینی است که جریان لیبرال با نیروهای
رادیکال سوسیالیست مرزبندی جدی خواهد کرد و سعی خواهد نمود آنها را از این بازی دور
نگاه دارد و حتی المقدور تاثیر آنها را به صفر برساند. به عقیده ی من این جدال در بخش
سیاسی خواهد بود و آنها قادر خواهند بود فعالان کارگری را با ابزارهایی که در دست دارند
با خود همراه کنند. آنها در تلاش برای ایجاد یک رابطه ی خطی سعی دارند که طبقه ی کارگر
و زحمتکشان ایران را در پائین ترین جایگاه ممکن قرار داده تا بیشترین کنترل را روی
آنها داشته باشند و مانع از ایجاد یک انسجام قوی مبتنی بر یک آگاهی طبقانی همه گیر
به منظور عمل مستقل در آنها شوند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">برای نیروهای لیبرال و اصلاح طلبان ایران
نقش طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران راه اندازی اعتصابات گسترده و فلج کردن توان اقتصادی
دولت ا.ن است. در صورتی که یک اعتراض مردمی در فاز خیابانی مد نظر آنها باشد، طبقه
ی کارگر و زحمتکشان ایران به طبقه ی متوسط شهری پیوسته و تحت تاثیر آنها در میدان حضور
به هم خواهند رساند. آن لایه از بورژوازی ایران که نزدیک به بورژوازی جهانی است نقش
ارتباطات و چانه زنی های بین المللی را بر عهده خواهد گرفت و بورژوازی سنتی ایران به
عنوان «دلسوزان نظام و رهبری» از طریق چهره های سیاسی خود به چانه زنی درون نظام خواهد
پرداخت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">حال نیروهای سوسیالیست ایران بر سر یک دو
راهی قرار خواهند گرفت. قهر کردن و خانه نشینی معمول در سالهای اخیر و قانع بودن به
غر زدن و نالیدن یا ورود با تمام نیرو و توان به این بازی به منظور نهایت تاثیر گذاری.
پرولتاریا باید از شرایط خارق العاده استفاده کند پس سوسیالیستهای ایران نمی توانند
هنگاهی که پایگاه طبقاتی آنها در یک وضعیت خارق العاده قرار گرفته است وارد میدان نشوند.
نتیجه ی طرح و نگاه جدید اصلاح طلبان و نیروهای لیبرال هرچه که باشد در نهایت این طبقه
ی کارگر و نیروهای سوسیالیست ایران هستند که از آن سود خواهند برد. میزان و وزن این
سود هم دقیقا به نوع نگرش و عمل آنها بستگی دارد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">چرا سوسیالیستهای ایران نباید از هر فرصتی
برای ایجاد ارتباط گسترده با طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران استفاده کنند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">چرا سوسیالیستهای ایران نباید بخت خود را
برای ایجاد تشکلهای سیاسی خود و ساختارها و تشکلهای کارگری بیازمایند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">چه کسی واقعا می تواند ادعا کند که این
فرصت پیش آمده منجر به حرکت جنبش کارگری نشده و این نیروهای سوسیالیست ایران نباشند
که دست بالا را در مناسبات اجتماعی به دست نگیرند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">آیا کسی منکر این موضوع است که روی کار
آمدن بورژوازی نظامی ایران به ضرر طبقه ی کارگر و زحمتکشان ایران به ضرر نیروهای سوسیالیست
کشور ما خواهد بود؟ اگر کسی منکر این موضوع نیست چرا ما با وارد شدن بر یک اتحاد گسترده
بر پایه ی آنچه که نمی خواهیم و به دنبال آنچه که می خواهیم نباشیم؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">موضع بورژوازی نظامی ایران و دولت ا.ن در
حوزه ی اقتصاد در جایگاه بسیار شکننده ای قرار دارد. هم آنها و هم دیگر لایه های بورژوازی
ایران و نیز نیروهای لیبرال داخل و خارج ایران به شدت به نقش طبقه ی کارگر و زحمتکشان
ایران را در تحولات آینده نظر دوخته اند. هیچ یک قصد میدان دادن به این طبقه و نمایندگان
سیاسی آنرا ندارد اما هر دو گروه مایل است آنرا به نفع خود به کار گرفته و با خود همراه
کند. چرا کارگران و زحمتکشان ایران خود تعیین کننده ی نقش خود نباشند و چرا سوسیالیستهای
ایران نقش آفرین این بازه ی زمانی تاثیر گذار نباشند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*** <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">لایه بعدی سوالات پیش روی این تحلیل: <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">... <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣٨: آیا طبقه ی متوسط شهری پس از تجربه
ی اعتراضات خیابانی و مواجه با مواضع و رفتار اصلاح طلبان ممکن است در ادامه ی مبارزات
خود رهبران قبلی خود را خلع کرده و اقدام به جایگزین کردن رهبرای سیاسی جدیدی برای
خود کند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">٣۹: نقش آگاهی های خود به خودی طبقه ی کارگر
و زحمتکشان ایران در تحولات آینده چه می تواند باشد؟ آیا به وجود آمدن این نوع از آگاهی
در شرایط فعلی محتمل و ممکن است؟ این پدیده در صورت وقوع؛ به چه میزان می تواند تحولات
سیاسی و اقتصادی آینده را تحت تاثیر خود قرار دهد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴۰: فعالان کارگری ایران و مهره های روشنفکر
این طبقه چه نظری درباره ی اقتصاد دولتی دارند؟ نظر آنها درباره ی اقتصاد غیر دولتی
چیست؟ آیا نظرات این افراد می تواند بسته به شرایط زمانی به صورت کوتاه مدت به عنوان
یک تاکتیک تغییر یابد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴۱: چرا موسوی و کروبی اعتقادی به هیچ نوع
تغییر و تحول طبقاتی در ایران ندارند و مشخصا چرا کروبی با راهکار ارائه شده در بالا
برای مقابله با بورژوازی نظامی ایران کاملا مخالف است؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴۲: مسلما تردیدی در وجود اختلاف نظراتی
میان آمریکا و اتحادیه اروپا در مسائل مختلف نیست. آیا می تواند اختلاف موضعی بین اتحادیه
اروپا و آمریکا در مورد مساله ایران وجود داشته باشد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴٣: قومیتهای ایران چگونه و با چه راهکاری
به نیروهای مخالف بورژوازی نظامی در ایران خواهند پیوست؟ چرا در اعتراضات پس از انتخابات
ریاست جمهوری قومیت ها به این اعتراضات وارد نشدند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴۴: آیا بازی بد راست سنتی و کارگزاران
و یا انفعال آنها می تواند منجر به این موضوع شود که آمریکا از روی ناچاری با بورژوازی
نظامی ایران _ به عنوان تنها گزینه ی ممکن_ وارد گفتگو و تعامل شود؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">۴۵: محسن رضایی به عنوان یکی از کاندیدهای
ریاست جمهوری که سابقه ی فرماندهی در سپاه پاسداران را دارد و به عنوان طعمه بر سر
قلاب بورژوازی سنتی و جریان کارگزاران به طرف سپاه پاسداران پرتاب شده است در مناظره
ی تلویزیونی با محمود احمدی نژاد ضمن آنکه تلویحا ا.ن را به جنگ آفرینی متهم می کند
درایت و آگاهی رهبری را عامل آن می داندکه «هواپیماهای آمریکا برخاسته برای بمباران
ایران را دوباره به فرودگاه هایشان باز گردانده است». موضع محسن رضایی در این مناظره
چیست؟ نقش یک "فدایی رهبر" که حتی در میان یک شو انتخاباتی هم در حال تطهیر
"رهبری" و برجسته کردن نقش او است یا نقش یک کنار گذاشته شده که از آخرین
فرصتها برای نشان دادن همراهی خود با رهبری و سپاه استفاده می کند؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">شکی نیست که سوسیالیستها و فعالان کارگری
ما در حال حاضر به شدت پراکنده هستند و برای کسب هژمونی و قرار گرفتن در مرکز مبارزات
موجود باید سریعا موضوع ایجاد "سازمان رهبری کننده" یعنی "حزب طبقه
کارگر" در دستور کار قرار دهند. این کمبود می تواند در بخش "چه باید کرد"
این بحث قرار بگیرد. این نوشته به دلایل مشخص از ورود به این بحث در فضای علنی خودداری
کرده و ترجیح می دهد سوالات و نظریات مربوط به راهکارهای عملی پیش روی نیروهای سوسیالیست
و فعالان کارگری را در فضای دیگری مورد بحث قرار دهد و تنها به این بیان این نکته اکتفا
می کنم که «شرایط و امکانات موجود برای احیای این حزب _ حزب طبقه ی کارگر _ کاملاً
مهیا نیست و به همین دلیل بلافاصله و برای جلوگیری از درهم ریختگی افکار یا از دست
دادن چشم انداز در این موارد، ضمن تاکید اکید بر ایجاد این حزب، پیشنهاد اتحاد عمل
حول مطالبات مشترک» داده می شود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">*** <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">اعتقاد جدی دارم که با طرح هر پرسش کلیدی
می توان نظم ارائه شده در این نوشته را بر هم ریخت و با ارائه هر پاسخ صحیح و دقیقی
به سوال جدید نظم دیگری را جایگزین نظم حاضر کرد. شاید در نهایت با ارائه شدن نظرات
و بحثهای دیگر پیرامون این موضوع، قسمتهای زیادی از نتیجه گیری پایانی این نوشته حذف
شده و نتیجه یا نتایج محکم تر، منطقی تر و عینی تری بدست آید. ما نیاز به یک تحلیل
جامع از وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران داریم. ما نیاز به ارائه ی یک
تحلیل طبقاتی دقیق درباره ی ایران داریم. فعالان سیاسی ایران از لیبرال گرفته تا سوسیالیست،
از مذهبی گرفته تا ضد مذهب، از بالاترین طبقات جامعه تا پائین ترین طبقات جامعه اگر
که فکر می کنند در راه هر گونه تغییر و تحولی دشمن واحدی قرار گرفته است و سعی در کنار
زدن این دشمن دارند چاره ای جز دستیابی به یک شناخت جامع از وضعیت میدان مبارزه ای
که در آن ایستاده اند ندارند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">مساله اتحاد بر پایه ی آنچه که نمی خواهیم
مسلما موردنظر بسیاری از ما نیست اما می توان با توافق بر پایه اصول اولیه یک جامعه
دموکراتیک اتحادی بر پایه آنچه که می خواهیم شکل دهیم. تقویت نهادهای مدنی، دفاع از
تشکیل تشکلهای سیاسی و صنفی، خارج کردن حوزه ی اندیشه از زیر یوغ نظارت حکومتی و دولتی،
جلوگیری از دخالت دین در عرصه ی حکومت، تامین حقوق اولیه انسانی برای اقلیتهای قومی
و مذهبی، بازسازی زیر ساختهای اقتصادی کشور، حرکت به سمت ایجاد یک رفاه عمومی نسبی،
جلوگیری از هرگونه منازعه ی نظامی و موارد بیشمار از این دست می تواند مصداق خواسته
های مشترکی باشد که بر پایه آنها اتحادی در بین نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران شکل
بگیرد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">محسن یوسفی اردکانی <o:p></o:p></span></b></div>
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;">
<b style="background-color: white; color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue Light', HelveticaNeue-Light, 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 19px;"><span dir="LTR" style="font-family: Tahoma, sans-serif; line-height: 16px;"><span style="font-size: medium;">mohsen.ardakanii@gmail.com<br /></span></span></b></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/07277407854797022321noreply@blogger.com0